سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا 

طرح درس علوم تجربی با موضوع تبدیل حالات ماده
پایه : سوم ابتدایی تعداد دانش آموزان : 23 آموزشگاه : شهید رجایی
هدفهای کلی و جزئی درس:
1. دانش آموز تبدیل مواد به یکدیگر را بداند.
2. دانش آموز با مفهوم ذوب شدن مواد آشنا شود.
3. دانش آموز مفهوم انجماد را بداند.
4. دانش آموز با مفهوم تبخیر آشنا شود.
5. دانش آموز مایع و گاز به یکدیگر را بداند.
هدفهای رفتاری:
1. دانش آموز بتواند بدون راهنمایی دانش آموزان وبا استفاده از معلوماتی که معلم در اختیار او می گذارد ، تبدیل حالات مواد را توضیح دهد.
2. دانش آموزان در گروههای خود آزمایش های خواسته شده را انجام دهند.
3. دانش آموز بتواند برای هر یک از تبدیل حالات مواد با کمک دانش آموزان سه مثال نام ببرد.
روش تدریس : 
                    گروهی، سخنرانی  ، آزمایشی ، پرسش و پاسخ ، اکتشافی ، تلفیقی .
وسایل کمک آموزشی :
                   گچ ، تخته سیاه ، آب ، یخ ، بشر ، سه پایه ، چراغ الکلی ، توپ ، شمع ، کبریت ، بشقاب ،کره ، آینه
فعالیت های آغازین :
                     سلام و احوال پرسی ، حضور و غیاب ، بررسی وضعیت فیزیکی کلاس ، بررسی وضعیت رفتاری دانش آموزان ، بررسی لوازم آزمایش
  ارزشیابی تشخیصی :
                   از تعدادی از دانش آموزان می خواهیم تعاریف و ویژگیهای جامد مایع و گاز را بیان کنند.
ایجاد انگیزه :
                  از یکی از دانش آموزان می خواهیم تا جلوی تخته بیاید و یک تکه یخ به او می دهیم ، و از دانش آموزان می خواهیم بگوید که چه چیزی در دست دوستشان است. می گویند : یخ . و بعد که یخ در دستان او آب شد از دانش آموزان می پرسیم چه اتفاقی افتاد ، پاسخ می دهند : آبها از دست او می ریزد. سپس موضوع را پایه تخته می نویسیم.
ارائه درس :
                 ابتدا مقداری یخ از شکلهای گوناگون داخل بشقاب ریخته و توجه دانش آموزان را جلب می کنیم به این که داخل بشقاب علاوه بر یخ آب نیز وجود دارد و به آنها می گوییم این یخ ها بر اثر گرما به آب تبدیل شده اند. و تبدیل یخ که ماده ای جامد است به آب را که ماده ای مایع است را ذوب شدن می گوییم، سپس این تبدیل و نام آن را روی تخته سیاه می نویسیم و از دانش آموزان می خواهیم آن را تکرار کنند. سپس از دانش آموزان می خواهیم چند نمونه از فرآیندهای ذوب شدن را که تا به حال دیده اند را نام ببرند.
               دو لیوان همانند را که یکی آب دارد و دیگری یخ است را آماده می کنیم. لیوان آب را به دانش آموزان نشان می دهیم و می گوییم این لیوان آب دارد حال اگر این لیوان را به اندازه کافی سرد کنیم  چه اتفاقی می افتد؟ دانش آموزان جواب می دهند.
              به هر یک از گروههای کلاس یک شمع می دهیم . سپس آن را با ذکر نکات ایمنی روشن می کنیم و از آنها می خواهیم شمع را کج بگیرند تا پارافین مایع شمع روی کاغذ تهیه شده بریزد و از آنها می خواهیم که این عمل را با دقت مشاهده کنند و سپس با پرسش و پاسخ دو تبدیل فوق را به آنها آموزش می دهیم.
               یک بشر آب را که اول ساعت مقدار آب آن را اندازه گیری کرده ایم و چند تن از دانش آموزان    آن را مشاهده کرده اند بعد از حرارت دادن دوباره آن را برداشته و میزان آب آن را اندازه گیری می کنیم و با پرسش و پاسخ از دانش آموزان آنها را به این نتیجه می رسانیم که مقداری از آن آب کم شده است سپس به آنها می گوییم اگر مایعات به اندازه کافی گرم شوند به بخار تبدیل می شوند .آنگاه آینه ای را                  به طور مایل روی بشر قرار می دهیم و از چند نفر از دانش آموزان می خواهیم که آنرا مشاهده کنند و    نتیجه آنرا به کلاس ارائه کنند. به آنها می گوییم بخار آب اگر به اندازه کافی سرد شود به مایع تبدیل می شود.
جمع بندی :
                مطالب تدریس شده را که روی تخته نوشته ایم با کمک چند نفر از دانش آموزان با مثال های بیشتر کامل می کنیم.
ارزشیابی پایانی :
                  از دانش آموز سوالاتی می کنیم : ذوب شدن ، انجماد و تبخیر را با مثال توضیح دهد. و ....
تعیین تکلیف :
                   از دانش آموزان می خواهیم مشاهده کنید صفحه 45 و 51 را در خانه انجام دهند.


نوشته شده در  شنبه 87/12/17ساعت  5:58 عصر  توسط محمدمهدی میرزائی 
  نظرات دیگران()

 چرا؟
چرا برگ ها همیشه سبزند، بابا ؟
چرا روی یک گل خار وجود دارد ؟
چرا می خواهی گردنم را تمیز کنی، بابا ؟
چرا در بینی ات مو روییده ؟
چرا سگ ها می توانند چیزهایی را بشنوند که ما نمی توانیم، بابا ؟
چرا موتور از حرکت باز مانده است؟
چرا با عمه تند خویی می کنی بابا ؟
چرا تمام موهایت دارد میریزد ؟
چرا قد مامان بلند تر از توست، بابا ؟
چرا سگ نمی تواند گربه را تحمل کند ؟
چرا مادر بزرگ سبیل دارد، بابا ؟
چرا چاقتر شده ای؟
تو عادت داشتی؛ کار بیشتری انجام نمی دهی.
چرا؟ به من بگو چرا، به من بگو چرا، بابا ؟
آیا فکر می کنی کسل می شوم؟
            ( اثری از جان کیچینگ )

با خواندن این شعر به این نتیجه می رسیم که باید به سوالات زیادی که توسط کودکان در سنین مختلف طرح می شود و برای ما بدیهی و شاید خنده دار است جواب منطقی و درست بدهیم و استدلالمان به گونه ای باشد که کودک منظور ما را بفهمد. البته باید به این نکته توجه شود که کودک از جواب ما کسل و خسته نمی شود بلکه غریزه کنجکاوی اش ارضاء می شود و با اطلاعات بیشتری در زمان سیر میکند.


نوشته شده در  شنبه 87/12/17ساعت  5:57 عصر  توسط محمدمهدی میرزائی 
  نظرات دیگران()

بزرگترین مشکل: باز هم پول
ای بابا، در آموزش، در تربیت، در معلمی، باز این شیطان یعنی اقتصاد و پول جا باز کرده و باعث مشکلات زیادی شده است. می دانیم هر جا که سر و کله این دیو خانمان سوز پیدا می شود به جز خرابی و فساد چیزی به بار نمی آورد.
حالا برای تفهیم این قضیه یک داستان بیان می کنم:
یک نفر از ساعت یک بعد از ظهر، سر کار میرود و تا ساعت 9 شب سر کار است. از کار که به خانه بر می گردد اعصابش خورد است و بگی نگی یک جرّ و بحث با اعضای خانواده می کند و با همان اعصاب و وضعیت جسمانی می خوابد. روز بعد ساعت 7 از خواب بر می خیزد و خیلی زود صبحانه می خورد و از خانه می زند بیرون......
با شتاب خود را به مدرسه می رساند و به دفتر مدرسه می رود. آری، او یک معلم است، همه همکارانش به کلاس رفته و فقط سر و صدایی از کلاس او می آید. به کلاسش می رود، همه بچه ها در جا خفه می شوند؛ آه بله آقای معلم آمده است.  معلم نگاهی به تخته سیاه می اندازد و در همان لحظه بدها تا خرخره کتک می خورند و خوبها هم که هیچی.
الآن آقا روی صندلی نشسته و مانند ارسطو به فکر فرو رفته است و هر چه فکر می کند یادش نمی آید چرا به مدرسه آمده؛ بله، هنوز از شکست در معامله دیروز ناراحت است و فکر می کند که با چه ترفندی از این شکست به پیروزی برسد.
      _ بچه ها این زنگ چی داریم و می خواهیم چه کار کنیم؟؟
      _ علوم !!!
      _ خوب بیایید تمرین ها را حل کنید.
      _ ولی آموزگار، تمرین ها را در جلسه قبل حل کرده ایم !!!
      _ چی؟؟ حالا که این طور شد بیست دقیقه فرصت دارید که درس بعدی را بخوانید و بعد من از آن سؤال می رسم!!!
خوب این داستان را خواندیم ولی به چه نتیجه ای رسیدیم؟؟
بله؛ می دانم حقوق یک معلم کم است، ولی آیا واقعاً نمی توان با این حقوق زندگی را اداره کرد و باید هر کاری را انجام دهد تا پول گیرش بیاید.
همه ما می دانیم که معلمی خود، به تنهایی تمام انرژی انسان را می گیرد و معلم موظف است که در کلاس درس حداکثر انرژی روانی و جسمی را از خود نشان دهد، این مقصود با داشتن کار اضافه بر معلمی در منافات است.
آیا درست است که معلم به جای این که در خانه، کتابخانه و اینترنت به دنبال مطالب علمی و سازنده برای دانش آموزان باشد، به دنبال پول بیشتر در هر جای دنیا باشد، آیا در این صورت معلم کارش را به درستی و در حد انتظار انجام داده است.
چرا بعضی از افراد با انجام چنین کارهایی منزلت معلمان را پایین می آورند؟؟؟
و سخن آخر این که : من هم از مسئولین می خواهم حقوق معلمین را زیاد کنند تا این مشکلات پیش نیاید و هم از معلمین می خواهم با این شرایط بسازند و وظیفه خود را که تربیت و آموزش افراد است را با اطلاعات کافی انجام دهند.
نوشته شده در  شنبه 87/12/17ساعت  5:56 عصر  توسط محمدمهدی میرزائی 
  نظرات دیگران()

 اینترنت، تهاجم فرهنگی، استفاده مفید و درست از اینترنت
چگونه شیوه درست استفاده از فن آوری و به خصوص اینترنت را به دانش آموزان آموزش دهیم؟
وقتی در اینترنت جست و جو می کنید، سایت های فارسی که مطلب آموزنده ای داشته باشند به ندرت و پس از موشکافی های زیاد یافت می شوند و در عوض سایت های با مضمون سکس، مسائل غیر مفید و بی ارزش به وفور یافت می شوند به صورتی که هر کلمه ای که جست و جو کنید به تعداد زیادی از این سایت ها بر می خورید.
دختران و نوامیس این کشور در جاهایی مثل yahoo360   درجه ، هر تصویر مستهجن و شخصی از خودشان را برای دیدن عموم قرار می دهند و حتما به خودشان افتخار هم می کنند!!!!!!!!!
واقعا کمبود از کجاست؟ که این فجایع روی می دهد. بله، تهاجم فرهنگی اینجاست، و آن وقت فکر می کنیم که اگر یک روز آمریکا به ایران حمله کند چه فجایعی روی خواهد داد . نه خیر، استکبار جهانی الآن در ایران فعالیت می کند و مغز جوانان ما را چه دختر و چه پسر را به چیزهایی مشغول کرده است که نه برای خود فرد فایده ای دارد، نه برای اسلام و نه کشور.
حالا فکر کنیم که خدایا، چطور می توانیم پیشرفت کنیم و این که چرا عقب افتاده ایم؟
این احمقانه است که فکر کنیم آمریکا روی تربیت بچه های ما اثر نمی گذارد. این تاثیر به گونه ای است که به خدا، کمتر کسی از ما می فهمد که از کجا ضربه خورده ایم. همه اش هم، این نیست که فکر کنیم فقط بیگانگان در انتظارند که به ما ضربه بزنند، خودمان هم در بعضی مواقع به ریشه خودمان تبر میزنیم.
امام خمینی (ره) فرمودند: شما مسلمانان همه چیز دارید به اسلام تکیه بزنید.  ولی ما تعالیم اسلام را کنار زده ایم و چیزهایی را خودمان ساختیم و چیزهایی را از خارج قاچاق کردیم و بعد خودمان را با آنها سرگرم کرده ایم و همه جا گفتیم ما را تحریم کرده اند و همه اش به خاطر تعالیم اسلام است که عقب مانده ایم!!!!!!!!!!!آیا این خنده دار نیست؟
وقتی دختران جوانی که دارند مدارک بالای تحصیلی را اخذ می کنند، تصاویر شخصی خود را به این گونه در معرض دید هر کس و ناکسی می گذارند؛ چه انتظاری باید داشته باشیم که اسلامی باقی بماند و انحرافی روی ندهد.
بنگریم که داریم با خودمان چه می کنیم؟؟؟
از همه خوانندگان این متن عاجزانه تقاضا می کنم، که بیایید و فقط حرف و شعار ندهیم، اینها درد ما را درمان  نیست؛ باید به تعالیم اسلام ناب محمدی تکیه بزنیم و به خدا اعتماد کرده تا ثمره درخشان آن را ببینیم.
دلم می خواهد همیشه یادمان بماند که ما همه چیز داریم و فقط باید فساد را از جامعه برانداز کنیم و به این تعالیم ناب اسلامی عمل کنیم.
آری ما همه چیز داریم. فکر می کنیم امام زمان که ظهور کنند با چه چیزی بر این جهان حکومت خواهد کرد؟ بله، پایه های این حکومت تعالیم ناب اسلام است.


نوشته شده در  شنبه 87/12/17ساعت  5:55 عصر  توسط محمدمهدی میرزائی 
  نظرات دیگران()

ایجاد تفکر انتقادی – بازتابی در دانش آموزان :
تفکر انتقادی – بازتابی، برای رشد تفکر بالیده ضروری است. ( کوهن، 1962 )
نظریه های غیر علمی، نظیر این که « زنان رانندگان بدی هستند. » ، به طور عمده از سوی کسانی مورد تایید قرار می گیرد که تمام شواهد را به صورت معکوس « تاویل » می کنند. تفکر بازتابی آگاهانه، به ما امکان دست یابی به ایده ها و عقایدمان را می بخشد و اجازه می دهد آنها را اصلاح کنیم. ما نیاز داریم به کودکان آموزش دهیم تا نگرشی متوازن اما شکاکانه در مورد سیل عظیم اطلاعات دریافتی از رسانه ها، دوستان و تبلیغات داشته باشند و قادر شوند در باره فرضهای خود تفکر کنند. این می تواند تعصب و تبعیض را کاهش دهد.
یادم می آید یکی از اساتید یک سخن گرانبها گفت و از همان موقع تفکر انتقادی در من تقویت و شاید ایجاد شد، ایشان گفتند : « هر حرفی که از یک گوش تان وارد می شود، در مغز پردازش کنید و اگر به نظرتان درست آمد، آن را برای خود نگه دارید و اگر هم به درد نخور و اشتباه بود آن حرف را از گوش دیگر به بیرون پرتاب کنید. » و به گفته یکی دیگر از اساتید، با تفکر انتقادی می توانیم از نفوذ دیگران در ذهن و شخصیت مان و در نتیجه تخریب آن، جلوگیری کنیم.
ایجاد تفکر انتقادی مستلزم راهنمایی و همراهی کسی مثل معلم با دانش آموز است.
بخشی از مطالب این پست از کتاب « کودکان تحقیقگر، آموزش چالشگر » استفاده شده که اثری از « ماکس دوبو » و ترجمه آقای سعید فضایلی هاشمی و انتشارات به نشر است.


نوشته شده در  شنبه 87/12/17ساعت  5:52 عصر  توسط محمدمهدی میرزائی 
  نظرات دیگران()

ارزشیابی در پایان هر درس = 40 درصد راندمان بیشتر
شاید در همین سال تحصیلی 78-88 در 20 کلاس کاملا متفاوت و 8 مدرسه کاملا متفاوت تر، از شاهد گرفته تا مدارس چند پایه، در حاشیه شهر حضور یافته ام و نکات قوت و ضعف زیادی در تدریس همکاران فرهنگی مشاهده کرده ام.
یکی از مهمترین ضعف های موجود در کار معلمان این بود که در پایان هر جلسه از آنچه درس داده بودند ارزشیابی، جمع بندی و نتیجه گیری به عمل نمی آوردند و در نتیجه مشخص نمی شد که دانش آموزان کدام قسمت را یاد نگرفته اند. هر دانش آموز با سیل عظیمی از مطالبی که یاد نگرفته بود (و معلم هم متوجه این امر نشده بود.) از کلاس خارج می شد و بعد هم در امتحانات پایان ترم با یک نمره تک رقمی باعث سرافکندگی افراد زیادی می از جمله معلم می شد.
اگر هر معلم در پایان هر درس که تدریس می کند، سوالاتی از درس تدریس شده، بپرسد ( البته باید سوالات به گونه ای باشد که در حیطه های بالاتر مثل کاربرد ، ترکیب؛ تجزیه و تحلیل و قضاوت و ارزشیابی باشد. ) و دانش آموزان جواب دهند دو ثمره و فایده شمرده خواهد شد : اول این که مطالب تدریس شده در ذهن دانش آموز طبقه بندی می شود و به راحتی یادآوری شده و دوم این که اگر دانش آموزان نتوانند به یک سوال پاسخ دهند، معلم متوجه ضعف آنها می شود و بدون هیچ گونه تهدید، مطلب را دوباره برای آنها باز می کندو با توضیحات بیشتر و استفاده از راههای مختلف مطلب را در ذهن دانش آموز نهادینه می کند.
بله؛ ما می توانیم فقط با یک ارزشیابی ساده در آخر هر جلسه درس میزان راندمان کلاس خود را بدون هیچ گونه اغراق به اندازه 40 درصد افزایش دهیم و شاهد شکوفایی استعداد دانش آموزان و نمرات درخشان آنها در پایان ترم باشیم.


نوشته شده در  شنبه 87/12/17ساعت  5:47 عصر  توسط محمدمهدی میرزائی 
  نظرات دیگران()

آموزش و پرورش کشور هند:

ساختار نظام آموزشی:
در ساختار نظام آموزشی کشور هند تمرکز عمده بر بعد وسیع ارائه خدمات آموزشی و اهمیت ساختار، سازماندهی و ارتقاء آن استوار است. به علاوه، ساختار سیستم آموزشی کشور هند بر رشد آموزش مناطق مختلف کشور و برقراری رقابت های آموزشی بین این مناطق تأکید دارد. سیستم آموزش ابتدایی هند از دومین رتبه جهان برخوردار است.
گرچه سالها برنامه ریزان هندی مانند برنامه ریزان کشورهای جهان سوم به طراحی برنامه های غیر واقعی مبادرت می نمودند، اما ویژگی های خاص هند مانند جمعیت زیاد گرسنگی و سوء تغذیه، فقر و بیسوادی و فقدان منابع رایگان مالی مانند نفت، مانع دوری آنها از واقعیت ها می گردید.
تمرکز زدایی آموزش ابتدایی :
طرح تمرکز زدایی آموزش ابتدایی بخشی از سیاست های ملی کشور هند طی سال 1986، یعنی تقریبا 20 سال پیش، به شمار می رود. این طرح توسط کمیته هایی تحت عنوان، کمیته های آموزش روستایی ( VECs ) در جهت مدیریت هر چه بهتر آموزش ابتدایی در کشور هند به مورد اجرا در آمده است.
طرح مذکور با هدف اجرای سیاست های خانواده محور و دانش آموز محور در حوزه آموزش،به ویژه در آموزش ابتدایی و دستیابی کلیه کودکان به امکانات آموزشی مناسب در مدارس رسمی یا غیر رسمی و ادامه تحصیلات در این مراکز است.
آموزش و پرورش هند تحت نظارت سه گروه مشتمل بر دولت مرکزی، دولت های ایالتی و مقامات محلی اداره می گردد. ساختار آموزش و پرورش کشور هند غیر متمرکز می باشد. به عبارت دیگر توزیع قدرت و اختیارات قانونی در سطوح مختلف تصمیم گیری، اعم از عالی، میانی، اجرایی و حتی در سطح مدارس صورت می گیرد.
نقش دولت مرکزی در آموزش و پرورش کشور هند:
در کشور هند مدیریت آموزشی بر عهده وزارت توسعه برقراری منابع انسانی است، که به حفظ استانداردهای ملی و هماهنگ در زمینه های مختلف آموزش و پرورش در سطوح عمومی و عالی مبادرت می نماید. بررسی اجمالی و تاریخی مأموریت ها و وظایف و ساختار سازمانی وزارتخانه آموزشی طی 5 دهه اخیر نشان می دهد که سیاست تمرکز زدایی در آن تحقق یافته است. به نحوی که در حال حاضر اداره آموزش و پرورش به عنوان یکی از توابع وزارت نمود یافته است.
مقطع آموزش ابتدایی در کشور هند :
آموزش ابتدایی در کشور هند از 6 سالگی آغاز می شود و به مدت 8 سال ادامه دارد، به عبارت دیگر این دوره، کودکان 6 تا 14 ساله را تحت پوشش قرار می دهد. دولت های ایالتی موظف به ارائه آموزش و پرورش رایگان و اجباری به این گروه سنی می باشند. هر سال تحصیلی نیز ار 200 روز کاری تشکیل شده است، که از اوایل تابستان آغاز و تا تابستان آتی ادامه میابد. 8 سال آموزش ابتدایی، خود به دو دوره 5 ساله آموزش ابتدایی و دوره 3 ساله آموزش میانه تقسیم می شود. البته شرایط سنی می تواند در ایالات مختلف، متفاوت باشد.
زبان آموزش :
در اکثر ایالات، ربان مادری یا زبان محلی به عنوان واسطه آموزشی مورد استفاده قرار می گیرد، این در حالی است که تسهیلات آموزشی و سایر امکانات از مکانی به مکان دیگر متفاوت است.
علاوه بر مناطقی از کشور که مردم شان به زبان هندی تکلّم می نمایند در اکثر ایالت های غیر هندی زبان، آموزش زبان هندی اجباری است که این آموزش اجباری زبان هندی از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است.
آموزش زبان انگلیسی هم در تمامی ایالات به غیر از ایالات بیهار، اجباری است. با این که آموزش زبان انگلیسی در اکثر مدارس اجباری است، باز هم از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت می باشد.
سیستم امتحانی و مدارک تحصیلی کشور هند :
ارزشیابی تحصیلی در نظام آموزشی هند از جایگاه ویژه ای برخوردار است. به طور علمی، در تمام ایالت های این کشور سطوح تحصیلی به کلاس ها با پایه های متعدد تقسیم شده و ارتقاء از یک پایه به پایه بعدی متوسطه به نتیجه ارزشیابی تحصیلی در پایان سال تحصیلی بستگی دارد.
در سطح آموزش ابتدایی، آزمون ها از انعطاف کافی برخوردار می باشند و به صورت داخلی و در سطح مدرسه ای برگزار می شود. در این مقطع سیاست های آموزشی به گونه ای است که کلیه دانش آموزان به گذراندن کلاس های اول تا پنجم با موفقیت و بدون نیاز به تکرار پایه مبادرت می نمایند.
مدارک دوره 8 ساله ابتدایی توسط مدارس صادر شده و از اعتبار کافی جهت ورود به آموزش متوسطه برخوردار می باشد. مسئولیت اجرای آزمون های مقطع متوسطه در پایه های نهم و یازدهم از وظایف مدارس به شمار آمده است و این در حالی است که مسئولیت اجرای آزمون در پایه های دهم و دوازدهم این دوره بر عهده هیئت مدیره آموزش متوسطه ایالتی می باشد. این هیئت با استفاده از آزمون های استاندارد شده با همکاری معلم مجرب مبادرت نموده و بر اساس آن مدارک تحصیلی پایه های دهم و دوازدهم جهت ادامه تحصیل در مقاطع تکمیلی متوسطه و دوره های عالی فنی و حرفه ای و یا جهت استخدام الزامی است.


نوشته شده در  شنبه 87/12/17ساعت  5:44 عصر  توسط محمدمهدی میرزائی 
  نظرات دیگران()

 و آن گاه زنی که کودکی در آغوش داشت گفت: با ما از فرزندان سخن بگو. و او گفت: فرزندان شما فرزندان شما نیستند.
آنها پسران و دختران شما نیستند.
آنها پسران و دختران خواهشی هستند که زندگی به خویش دارد.
آنها به واسطه شما می آیند، اما نه از شما؛
و با آن که با شما هستند، از آن شما نیستند.
شما می توانید مهر خود را به آنها بدهید،
اما نه اندیشه های خود را،
زیرا که آنها اندیشه های خود را  دارند.
شما می توانید تن آنها را در خانه نگه دارید،
اما نه روحشان را،
زیرا روح انها در خانه فرداست، که شما را
به آن راه نیست، حتی در خواب،
شما می توانید کوشش کنید تا مانند آنها باشید،
اما مکوشید که آنها را مانند خود سازید.
زیرا که زندگی وا پس نمی رود و در بند دیروز نمی ماند.
شما کسانی هستید که فرزندتان مانند تیر زنده ای
از چله آن بیرون می جهد.
کمانگیر است که هدف را در مسیر نامتناهی می بیند، و اوست که
با قدرت خود، شما را خم می کند تا تیر او تیزپر و دوررس به پرواز در آورید.
بگذارید که خم شدن شما در دست کمانگیر از روی شادی باشد؛
زیرا که او، هم به تیری که می پرد مهر می ورزد و هم به کمانی که در جا می ماند.
اثر جبران خلیل جبران
با توجه به شعر بالا، من اعتقادم این است که، شاید تنها بشری که می تواند مسیر کلی زندگی بچه ها را تعیین و یا عوض کند معلم است و بس ...


نوشته شده در  دوشنبه 87/12/12ساعت  5:32 عصر  توسط محمدمهدی میرزائی 
  نظرات دیگران()

با قلبت گوش بده

شنبه: علی تکلیفش را انجام نداده است. معلم می پرسد:«چرا؟»

       علی میگوید: «به آقا دیوه دروغ گفتم؛ دفتر و کتابم را چنگ زد و برد.»

       معلم می گوید: « نه علی، دیو دروغ است. اگر تکلیفت را نیاوری از درس و مشقت عقب می مانی.»

یک شنبه: شکم علی درد می کند. معلم از او می پرسد: «چرا؟»

       علی میگوید: « دیشب آقا دیوه غذایم را گرفت؛ حتی نانم هم را ربود.»

      _ علی به تو نگفتم دیو دروغ است. حالا مجبوری تا ظهر گرسنه بمانی، چیزی نیست که بخوری.

دوشنبه: علی چشم راستش را دست مال بسته است. معلم می پرسد: « چه اتفاقی افتاده؟ »

          علی جواب می دهد: « اقا دیوه دنبالم کرد. دویدم؛ صورتم خورد به دبیوار»

          معلم می گوید: « علی جان، چند بار به تو بگویم، دیو وجود ندارد. دیگر نمی خواهم از این داستان ها بشنوم. »

سه شنبه علی وارد کلاس می شود. نمی نشیند. معلم می پرسد: «چرا نمی نشینی ؟»

        علی می گوید: « من جیغ کشیدم؛ آقا دیوه کتکم زد؛ پشتم درد می کند.»

        معلم میگوید: « این دیگر غیر قابل تحمل است. اگر این داستان ها را تکرار کنی، باید بروی گوشه کلاس روی یک پا بایستی!»

چهار شنبه: علی به مدرسه نمی آید. معلم از شاگردان می پرسد: «علی کجاست؟»

        بچه ها می گویند: « بیمارستان است.»

        معلم زیر لب می خواند: « خدایا کمکش کن! باز هم دیو کتکش زده است. با چاقو تهدیدش کرده است. حالا در بیمارستان است. آیا زنده خواهد ماند؟ »

       کریستین ج. برینسلی

 

معلم عزیز یادت باشد. دیوها راستند. به قصه های بچه ها با قلبت گوش بده. شاید قلب زخم خورده ای را شفا بخشی.

برگرفته از کتاب سهم معلم شیوه معلم اثر دکتر علی رئوف


نوشته شده در  دوشنبه 87/12/12ساعت  5:27 عصر  توسط محمدمهدی میرزائی 
  نظرات دیگران()

. تعریف :
 هوش به یک شایستگى ذهنى عمومى معمولاً مراجعه‌کننده به دلیل مىنامد، مسائل را حل مىکند، به طور خلاصه فکر مىکند، مىآموزد و مواد جدید را مىفهمد و از تجربه اخیر سود مىبرد. هوش انواع کارها را به وسیله خیلى متفاوت مىتواند سنجیده باشد. همچنین، این قابلیت در خیلى جنبه یک شخص اس-زندگى بیان‌شده است. هوش به انواع جریانات ذهنى نزدیک مىشود، شامل حافظه، آموختن، ادراک، تصمیم‌گیرى، تفکر و استدلال.
 II. هوش معرف :
 آزمایش هوش غیرکلامى :
 بیشتر مردم یک تصور شهودى دارند هوش از چیست و خیلى کلمه در زبان انگلیسى بین سطوح متفاوت مهارت عقلانى فرق بگذارد: آهسته باهوش احمق باهوش کودن تیزهوش و به همین ترتیب. هنوز هیچ پذیرفتن تعریف هوش به طورکلى وجود داشته باشد و مردم به بحث ادامه بدهند، چیزى که دقیقاً، است. سؤالات اساسى باقى مىمانند: آیا هوش یک توانایى عمومى است یا چندین سیستم مستقل توانایىها؟ آیا هوش یک مالکیت مغز است، یک صفت اختصاصى رفتار یا مجموعه شناخت و کاردان است؟ ساده‌ترین تعریف پیشنهاد کرد بد که هوش است هرچه آزمون‌هاى هوشى اندازه مىگیرد. اما این تعریف قابلیت را خوب توصیف نمىکند و چندین مسئله دارد. اول، گرد است: آزمایشات وجود هوش را فرض‌شده‌اند اثبات بکنند، به نوبت کدام به وسیله آزمایشات قابل اندازه‌گیرى است. دوم خیلى آزمون‌هاى هوشى متفاوت وجود دارند و همه آنها همان چیز را اندازه نمىگیرند. در واقع، سازندگان آزمون‌هاى هوشى اول با یک نظر دقیق شروع نکردند آنها از چه مىخواستند اندازه بگیرند. بالاخره، تعریف درباره طبیعت ویژه هوش را خیلى کم مىگوید.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  سه شنبه 87/11/1ساعت  10:45 صبح  توسط محمدمهدی میرزائی 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مژده : تولد پایگاه توسعه فناوری اطلاعات مدرسه اول www.sch1.ir
استفاده از گروههای یادگیری همیار در کلاس:
برنامه معلم پژوهنده ؛ فرصت ها، تهدیدها :
دست آوردها و کاستی های برنامه معلم پژوهنده:
برنامه معلم پژوهنده
پژوهش عمل نگر
گزارش نویسی و نحوه ارائه گزارش:
الگویی دیگر در عملی پژوهش در عمل
گردآوری اطلاعات شواهد:
مراحل پژوهش در عمل
نه نکته یک چرخه بنیادی اقدام پژوهی
مراحل اقدام پژوهی
ویژگی های اساسی پژوهش در عمل
هدف از اقدام پژوهی ( طرح معلم پژوهنده ) چیست؟
اقدام پژوهی چیست
[همه عناوین(141)]