یادگیری تحقیق مدار چیست؟
اصطلاح تحقیق موقعیتی را توصیف می کند، که در آن کنجکاوی و میل به پیدا کردن چیزی از طریق کاوش، بررسی و جستجو وجود دارد. محققان، با سوالهای ایجاد شده، چالش های فکری و تلاش برای حل مسئله درگیر هستند. تحقیق معمولا نیاز به ارتباط با دیگران دارد و در همین ارتباطات است که عزت نفس خویشتنداری مخا برای مواجهه را یک محیط تازه و سازگاری با آن را افزایش و رشد می دهد.
کودکی که سرگرم تحقیق است، فراگیر کنجکاوی است، که در تصمیم سازی در باره هدف ها و نتایج یادگیری تا حدی کنترل دارد. (منمویر و آدامز، 1997 ) مهارت ها و نگرش های تحقیقی، مهارت هایی عمومی و قابل انتقالند و کودکان را برای یادگیری موثر مادام العمر آماده می سازد.
در هنگام تحقیق لازم است کودکان، نحوه دست رسی به نظریه های موجود و چگونگی شکل گیری آنها را بداند، و در صورتی که هیچ یک از نظریه های موجود کارایی لازم را نداشتند، فرضیه هایی را بسازد.( که امکان دارد نادرست باشند و معلم می تواند با راهنمایی خود آن نظریه را پخته تر و اصلاح کند که این روش در پست های بعدی مطرح خواهد شد.)
باید توجه داشت، منظور از تحقیق برای کودکان مقطع ابتدایی، این نیست کودک مطالبی را از منابع گوناگون استخراج و آنها را پردازش کند؛ بلکه کودک مقطع ابتدایی باید بیشتر تشویق به مشاهده پدیده ها و توجه به چگونگی انجام آنها و جزئیات آنها بشود، بهطوری که در ذهن او سوالات زیادی به وجود آید و رسیدن به جواب آنها در گرو دقت در مشاهده و استفاده از اطلاعات قبلی و تفکر خلاق باشد.
در این صورت است که دانش آموز از همان کودکی، با شخصیتی محقق و کاوشگر بار می آید و تفکر خلاق و کاوشگر در او تقویت می شود.
با راهنمایی هایی از کتاب « کودکان تحقیقگر، آموزش چالشگر » اثر « ماکس دوبو » و ترجمه آقای سعید فضایلی هاشمی
ایجاد تفکر انتقادی – بازتابی در دانش آموزان :
تفکر انتقادی – بازتابی، برای رشد تفکر بالیده ضروری است. ( کوهن، 1962 )
نظریه های غیر علمی، نظیر این که « زنان رانندگان بدی هستند. » ، به طور عمده از سوی کسانی مورد تایید قرار می گیرد که تمام شواهد را به صورت معکوس « تاویل » می کنند. تفکر بازتابی آگاهانه، به ما امکان دست یابی به ایده ها و عقایدمان را می بخشد و اجازه می دهد آنها را اصلاح کنیم. ما نیاز داریم به کودکان آموزش دهیم تا نگرشی متوازن اما شکاکانه در مورد سیل عظیم اطلاعات دریافتی از رسانه ها، دوستان و تبلیغات داشته باشند و قادر شوند در باره فرضهای خود تفکر کنند. این می تواند تعصب و تبعیض را کاهش دهد.
یادم می آید یکی از اساتید یک سخن گرانبها گفت و از همان موقع تفکر انتقادی در من تقویت و شاید ایجاد شد، ایشان گفتند : « هر حرفی که از یک گوش تان وارد می شود، در مغز پردازش کنید و اگر به نظرتان درست آمد، آن را برای خود نگه دارید و اگر هم به درد نخور و اشتباه بود آن حرف را از گوش دیگر به بیرون پرتاب کنید. » و به گفته یکی دیگر از اساتید، با تفکر انتقادی می توانیم از نفوذ دیگران در ذهن و شخصیت مان و در نتیجه تخریب آن، جلوگیری کنیم.
ایجاد تفکر انتقادی مستلزم راهنمایی و همراهی کسی مثل معلم با دانش آموز است.
بخشی از مطالب این پست از کتاب « کودکان تحقیقگر، آموزش چالشگر » استفاده شده که اثری از « ماکس دوبو » و ترجمه آقای سعید فضایلی هاشمی و انتشارات به نشر است.