. 3-کودکستان
فریدریک فروبل
جرمن آموزشدهنده (فریدریک lebeorF) کودکستان اول را در 1837 در (grubneknalB) پایهگذارى کرد، (aissurP)(حالا بخش آلمان). lebeorF فلسفه تربیتىاش را روى یک باور در آفرینندگى مادرزادى بچهها بنیاد قرار داد. بنابراین، کودکستانش فشار آورد که طبیعتاً بچهها بخش هر روز مشغول به را بازى باید مصرف بکنند که شان را خلاق توسعه مىدهند و استعداد عقلانى. جرمن آموزشدهنده (فریدریک lebeorF) زودترین کودکستان را به وجود آورد، یک شکل تربیت پیش از مدرسه آن بچه را لفظ به لفظ اس-باغ در جرمن قصد داشته باشد. lebeorF، که یک کودکى بدبخت داشت، براى معلمین ترغیبشده به دوران بچگى خودشان را به گذشته فکر مىکنند که براى بینشها پیدا مىکنند آنها را در تعلیمشان را مىتوانستند استفاده بکنند. lebeorF در پستالوزى درس خواند اس-در (nodrevY) را تأسیس بکند، سوئیس، از 1808 تا 1810.
هنگام موافق بودن پستالوزى اس-تأکید روى جهان طبیعى، یک جوى مدرسه مهربان و درس سرمشق، (lebeorF) آن پستالوزى را اس-احساس کرد روش نه به اندازه کافى فلسفى بود. lebeorF اعتقاد داشت که هر بچه اس-خود درونى از یک سرپرست روحانى شامل بود اصلیک جرقه نیروآن الهى قادر کرد یک بچه به طور مستقل بیاموزد. در [1837 lebeorF] براى یک کودکستان در (grubneknalB) را باز کرد با یک برنامه درسى که آوازها نمایان شد، داستانها، بازىها، هدایا و کارها. آوازها و داستانها تصورات بچهها را بر انگیختند و آنها را به قهرمانان مردمى معرفى کردند و ارزشهاى مربوط به کشت. بازىها بچهها را اس-مهارتهاى اجتماعى و فیزیکى توسعه دادند. با بازى کردن یکدیگر، بچهها در یک گروه آموختند شرکت بکنند. [lebeorF s] هدیه مىدهد، شامل چنین اهداف مانند کرهها، مکعبها و استوانهها، تعیینشده بود قادر بکند بچه مفهوم را بفهمد که مفعول نشان داد. کارها از مواد تشکیل شدند بچهها در ساختمان را فعالیتها مىتوانستند استفاده بکنند. براى مثال، گل مىمالد، با شن مىپوشاند، مقوا و مىچسباند بتواند به قلاع عادت دارد بسازد، شهرها و کوهها. مهاجران از آلمان آوردن به مفهوم کودکستانى ایالات متحده، جایى که بخش نظام مدرسه آمریکایى شد. (مارگرت مییر zruhcS) براى یک کودکستان جرمنزبان در (nwotretaW) را باز کرد، ویسکانسین، در 1855. الیزابت پیبادى یک کودکستان انگلیسىزبان تأسیس کرد و یک مدرسه تربیت معلم براى معلمین کودکستانى در بوستون، ماساچوست، در 1860. ویلیام تورى هریس، از سرپرست مدارس در خیابان لویى، میزورى و بعداً یک کمیسیونر آمریکاى تربیت، بخش کودکستانى درستشده سیستم قطارى آمریکایى. بى-داروینگرایى اجتماعى
جامعهشناس انگلیسى هربرت اسپنسر تحت تأثیرواقعشده تربیت در نیمه قویاً-قرن 19ام با نظریات اجتماعى مبنى بر نظریه تکامل بوجود آمده توسط طبیعتگراى انگلیسى چارلز داروین. اسپنسر داروین را اس-نظریه زیستشناختى در داروینیسم اجتماعى اصلاح کرد، یک اجتماع عقاید که نظریه تکامل را براى جامعه به کار برد، سیاست، اقتصاد و تربیت. اسپنسر نگهدارى کرد که در صنعتى کردن مدرن جوامع، مانند جوامع سادهتر زودتر، مناسبترین اشخاص هر تولید براى اینکه زندهمانده آنها باهوش و وفقدادنى بودند. رقابت سبب شد تیزهوشترین و براى قوىترین اشخاص به طبقه بالاى جامعه را بالا مىروند. پیشراننده رقابت نامحدود، اسپنسر مىخواست حکومت فعالیتهایش را محدود بکند به حداقل. او با مدارس عمومى مخالف بود، ادعاکننده که آنها یک تکمحصولى براى میانمایگى با تدارک دیدن محصلین قابلیت پایین به وجود مىآورد. او مىخواست مدارس خصوصى با یکدیگر در سعى کردن رقابت بکنند که تیزهوشترین محصلین را جذب بکند و تواناترین معلمین. اسپنسر اس-داروینیسم اجتماعى در آخرین نصف قرن 19ام خیلى عامهپسند شد صنعتى شدن وقتى که آمریکایى داشت تغییر مىداد و غربى اروپایى جوامع. اسپنسر به آن مردم اعتقاد داشت در جامعه صنعتى به جاى اینکه آموزش کلاسیک علمى احتیاج داشته باشید. تربیت تأکیدکننده در مهارتهاى عملى، او یک برنامه درسى پشتیبانى کرد نشاندهنده دروس در پنج فعالیت انسان اساسى:( 1- آنها براى صیانت ذات از قبیل تندرستى احتیاج داشتند، رژیم مىگیرد و تمرین مىکند؛( 2) آنها به یک اس-شغل احتیاج داشتند انجام بدهند به این منظور که یک شخص مىتواند درآمدى کسب بکند، شامل مهارتهاى پایه از خواندن، خط، حساب و شناخت علوم؛( 3) آنها احتیاج داشتند پدرى بکنند، که بچهها را به درستى بالا مىبرند؛( 4) آنها در جامعه احتیاج داشتند شرکت بکنند و سیاست؛ و)5(آنها براى آسودگى احتیاج داشت و تفریح. اسپنسر اس-نظرات روى تربیت در ایالات متحده را مشتاقانه پذیرفته بودند. در 1918 کاردینال اصول آموزش متوسطه، یک گزارش به وسیله انجمن آموزش ملى را صادر کرد، اسپنسر به کاررفته اس-فهرست فعالیتها در توصیهنامههایش براى تربیت آمریکایى.
IIIX.سیستمهاى ملى تربیت
در قرن 19ام، حکومتها در انگلستان، آلمان، فرانسه، ایتالیا و کشورهاى اروپایى دیگر سیستمهاى ملى آموزش و پرورش دولتى را سازمان دادند. ایالات متحده، کانادا، آرژانتین، اروگوئه و کشورهاى دیگر در نورت و همچنین آمریکاى جنوبى سیستمهاى قطارى ملى را تأسیس کرد مبنى بر بیشتر در نمونههاى اروپایى. اى-ایندیم انگلستان کلیساى انگلستان و اغلب کلیساهاى دیگر مدارس اولیه را در انگلستان به کار انداختند، محصلین جایى که به یک اجرت کوچک پرداختند که بایبل را مطالعه مىکنند، پرسشنامه مذهبى، خواندنى، خط، و حسابى. در 1833 انگلیسى مجلس قانونى وضع کردن که به مقدارى حکومت داد به این مدارس را بودجه تأمین بکند. در 1862 انگلستان ایجادشده یک سیستم مدرسه بخششى، پرداخت به نسبت تولید فراخوانده، مدارس در کدام سرمایه را مبنى بر محصلینشان اجراء روى خواندن دریافت کردند، خط، و حسابى آزمایش مىکند. تربیت اجراء کردن 1870، فورستر اجراء کردن فراخوانده، دولت محلى مجاز به مدارس هیئت دولتى سوار مىشود تأسیس بکند. بنابراین انگلستان دو مدرسه سیستمها داشت: به مدارس سوار بشوید به کار انداختهشده به وسیله دولت و مدارس ارادى اجراءشده توسط کلیساها و سازمانهاى خصوصى دیگر. در 1878 انگلستان قبولشده قوانین که کارگر بچه را در کارخانهها محدود کرد و براى بچههاى بیشتر را آنرا ممکن کرد که در مدرسه حضور مىیابد. براى تحصیلات را در دسترس کردن به بچههاى مربوط به طبقه کارگر، خیلى مدرسه با سرمایه عمومى محدود و خصوصى به کاررفته روشهاى وابسته به اخطارکننده آموزش. تربیت وابسته به اخطارکننده، بوجود آمده توسط مربیان انگلیسى یوسف لانکستر و اندرو بل، محصل به کاررفته به سلوک را زیر نظر دارد توبیخ مىکند. به سیستم رفتارى پر درآورده مزیت را از اجازه دادن پیشنهاد کرد مدارس معلمین کمتر را استخدام بکنند که تعداد زیادى از محصلین جدید را اطلاع مىدهند. مدارس تربیت وابسته به اخطارکننده نمایان مىشوند به کاررفته پسرهاى با سن بالاتر، مانیتورهاى فراخوانده، که در مطالعاتشان پیشرفتهتر بودند، که بچههاى جوانتر را درس مىدهند. تربیت وابسته به اخطارکننده مهارتهاى پایهخواندنى متمرکز کرد، خط، و حسابىآن در بخشهاى کوچک را خراب شده بودند یا واحدها. پس از یک بزدوش یک واحداز قبیل هجى را کلمات دو یاسه نامه آموخته بود که با حرف اىاو شروع کرد، زیر معلم اصلى را اس-سرپرستى انجام بدهد، این واحد را درس بدهد به یک گروه محصلین. به وسیله آخر قرن 19ام، نظام مبصرى در مدارس انگلیسى را رهاشده بود براى اینکه یک تربیت خیلى محدود فراهم کرد. بى-در روسیه
تزار روسى الکساندر دوم آغاز کردن تربیت منجر به را تربیت قانون 1864 اصلاح بکند. این قانون انجمن انتخابى محلىها را به وجود آورد، واحدهاى دولت محلى، که مدارس اولیه را به کار انداخت. علاوه بر مدارس انجمن انتخابى محلى، کلیساى ارتودوکس روسیه مدارس بخش را رهبرى کرد. مادامیکه تعداد بچهها زیادشده را به آهستگى در مدرسه حضور مىیابند، بیشتر روسیه اس-جمعیت بیسواد باقى ماند. اغلب روستاییان براى بچههایشان به مدرسه را رد کردند بفرستند به این منظور که آنها روى مزارع مىتوانستند کار بکنند. پسرهاى بیشتر به جاى دخترها را در مدرسه حضور یافتند از وقتى که خیلى روستایى براى تربیت مؤنث مورد توجه غیرضرورى پدرى مىکنند. ترسناک که خیلى زیاد تربیت مجبور مىکنند مردم با زندگىهایشان را ناراضى کردند، تزار اس-حکومت تحصیلات فقط محدود را فراهم کرد که وفادارى سیاسى را مىچکاند و پارسایى مذهبى. سى-ایندیم ایالات متحده هوراس مان یک وکیل ماساچوست و قانونگذار، هوراس مان منشى ماساچوست هیئت امناى آموزشى ایالتى هیئت امناى آموزشىاول در ملتدر 1837 شد. مان در مدارس عمومى غیرمذهبى کار کرد تأسیس بکند براى اینکه براى تربیت متداول براى همه شهروندان را فراهم مىکند، او آنکه به لازم براى دموکراسى اعتقاد داشت باشد. اسبابکار حقهباز آشغالى
آموزشدهنده آمریکایى هنرى بارنارد کمیسیونر اول تربیت در ایالات متحده بود. بارنارد نوسازى آمریکا را در اواخر 1800 اس-دبستانهاى عمومى رهبرى کرد. پیش از قرن 19ام ابتدائى و آموزش متوسطه در ایالات متحده روى یک سطح محلى یا منطقهاى سازمانیافته بود. تقریباً همه مدارس روى سرمایه خصوصى منحصراً عمل کردند. با این وجود، در حال شروع با 1830 و 1840، مربیان آمریکایى از قبیل هنرى بارنارد و هوراس مان از خلقت یک نظام مدرسه طرفدارى کرد به کار انداختهشده به وسیله شخص را که بیان بکند براى یک تربیت مساوى براى همه بچههاى آمریکایى را فراهم بکند. در 1852 ماساچوست از قوانین اول گذشتند صدا زدن آموزش و پرورش دولتى مجانى و ایالات تا 1918 همه آمریکا از قوانین مدرسه حضار اجبارى گذشته بودند. آموزش و پرورش دولتى را در ایالات متحده ببینید.
VIX. تربیت در قرن بیستم
در ابتداى قرن 20ام، نوشتههاى فمینیست سوئدى و آموزشدهنده الن کى تحت تأثیرواقعشده تربیت دور دنیا. کلید [s edardnuhr stenrab koob](1900؛ قرن چایلد، 1909) خیلى زبان ترجمه شده بود و به اصطلاح مربیان پیشرو را در کشورهاى مختلف دم زد. آموزش و پرورش پیشرفته یک سیستم بود از تعلیم که احتیاجات را تأکید کرد و استعدادهاى بچه، به جاى اینکه احتیاجات جامعه یا اصول مذهب. میان مربیان پیشرو بانفوذ (هرمن zteiL) بودند و (گئورگ مایکل renietsnehcsreK) آلمان، برتراند راسل انگلستان و (ماریا irossetnoM) ایتالیا. اى-irossetnom
پیش دبستانى
یک پسر جوان در یک (irossetnoM) پیش دبستانى کلمات را جور بکند و تصاویر مثل معلمش تماشا بکند. آموزشدهنده ایتالیایى (ماریا irossetnoM) معرفىشده روش خود از تعلیم بچهها در 1907. روش مونتهسورى پیشرفت ابتکارى را تشویق مىکند و اعتمادبهنفس در بچهها. روشهاى [irossetnoM s] زود تربیت کودکى از لحاظ بینالمللى عامهپسند شده است. در پزشکى تربیتشده، (irossetnoM) در با بچههاى رو به رشد معلولین زود در حرفهاش کار کرد. نتایج کارش خیلى مؤثر بودند که او به روشهاى تعلیمش اعتقاد داشت به بچهها همه مىتوانست عادت داشته باشد تعلیم بدهد. در [1907 irossetnoM] یک بچهها اس-مدرسه تأسیس کرد، [asaC ied inibmaB](بچهها اس-خانه،) براى بچههاى ضعیف از صحرانشین لورنزو ناحیه رم. اینجا او توسعه داد یک محیط مخصوصاً آماده که مواد نمایان شد و فعالیتها مبنى بر مراقبتهایش بچهها. او پیدا کرد که بچهها در ویژه لذت مىبرند ماهر بشوند، در کار کاردان است ترجیح بدهد بازى مىکند و تغلیظ را مىتواند حفظ بکند. همچنین او اعتقاد داشت که بچهها یک نیرو مجبور مىکنند به طور مستقل بیاموزد اگر یک محیط به درستى برانگیزنده فراهم کرد. برنامه درسى [irossetnoM s] سه کلاس اصلى فعالیت تأکید کرد:( 1- عملى، حسى)2(و)3(مهارتهاى رسمى و مطالعه مىکند. بچهها را به چنین فعالیتهاى عملى مانند محیط میز معرفى کرد، ابلاغ حکم یک غذا، بشقابهاى شستنى، و بسته شدن متصلکننده پوشاک و تمرین کردن آداب اجتماعى اساسى. تمرینهاى تکرارى حسى را توسعه دادند و هماهنگسازى عضلانى. مهارتهاى رسمى و خواندنى دربرگیرنده قرار مىدهند، خط، و حسابى. irossetnoM مواد تعلیم مخصوص را طراحى کرد که این مهارتها را توسعه مىدهد، شامل تورها، دکمهها، وزنهها و مواد به وسیله صدایشان قابل شناسایى یا بو مىکنند. معلمین مواد را براى بچهها تهیه کردند و دروس را نشان دادند اما به هر بچه اجازه دادند مهارت مخصوص را به طور مستقل بیاموزد یا رفتار. در [1913 irossetnoM] در ایالات متحده را روى روش آموزشىاش سخنرانى کرد. مربیان آمریکایى خیلى (irossetnoM) مدارس بعد از این سخنرانىها تأسیس کردند اما آنها در مردمپسند بودن را در 1930 رد کردند مثل مربیان آمریکایى اقتدار بزرگتر را فشار آوردند و در اتاق درس را نظارت مىکنند. یک تجدید (irossetnoM) تربیت در ایالات متحده با 1950 شروع کرد، توافقکننده با یک تأکید رویش تربیت کودکى روى زود.