مفهوم و تعریف تربیت
در بحث تربیت انسان ، مفهوم واژه تربیت بر پرورش دادن استعدادهاى انسانى یعنى فراهم کردن زمینه رشد استعدادهاى آدمى دلالت مى کند. این واژه از ریشه ((ربو)) به معنى زیادت و فزونى و رشد و برآمدن گرفته شده است ؛ و کاربردهاى گوناگون از این ریشه همه همین معنا را در بردارد. ((ربو)) نفس عمیق و بلند را گویند که موجب برآمدن سینه است . ((ربوة )) یعنى سرزمین بلند و مرتفع . ((رابیة )) نیز به همین معناست . و ((ربا)) یعنى افزون شد و نمو کرد که در اصطلاح شرع مخصوص به افزون شدن سرمایه با غیر از سود شرعى است . ((اربیتان )) دو قسمت گوشت بن ران در قسمت کشاله ران را گویند که بالا مى آید و حالت برآمدگى دارد. ((اربى علیه )) یعنى بر او اشراف و احاطه یافت . ((ربیت الولد فربا)) یعنى فرزند را تربیت کردم و او رشد کرد. در قرآن کریم همین معنا یعنى بزرگ کردن در مفهوم رشد جسمى آمده است .
((و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا.))
و بگو: پروردگارا، آن دو (پدر و مادر) را رحمت کن چنانکه مرا در خردى پروردند.
((قال الم نربک فینا ولیدا و لبثت فینا من عمرک سنین .))
(فرعون به موسى ) گفت : آیا تو را از کودکى در میان خود نپروردیم و سالیانى چند از عمرت پیش ما نماندى ؟
((راغب اصفهانى )) لغت شناس بزرگ مى نویسد: ((ربیت )) (تربیت کردم ) از واژه ((ربو)) است و گفته اند اصلش از مضاعف یعنى ((رب )) (ربب ) بوده است که یک حرف آن براى تخفیف در لفظ به حرف (ى ) تبدیل شده است مانند ((تظننت )) که ((تظنیت )) شده است .
((رب )) به معناى مالک ، خالق ، صاحب ، مدبر، مربى ، قیم ، سرور و منعم است و نیز اصلاح کننده هر چیزى را ((رب )) گویند. بنابراین ((رب )) به معناى مالک و مدبر و تربیت کننده است .
((راغب اصفهانى )) مى نویسد: ((رب )) در اصل به معنى تربیت و پرورش است یعنى ایجاد کردن حالتى پس از حالت دیگر در چیزى تا به حد نهایى و تام و کمال خود برسد.
آنچه در تربیت روى مى دهد همین مفهوم است و البته نقش ایجادى در تربیت از آن ((رب العالمین )) است و جز او همه نقش اعدادى دارند. بنابراین ، تربیت رفع موانع و ایجاد مقتضیات یعنى اعداد است تا استعدادهاى انسان از قوه به فعل درآید و شکوفا شود؛ و چون در تربیت اسلامى مقصد و مقصود ((کمال مطلق )) است مى توانیم تربیت را چنین تعریف کنیم :
((تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات براى آنکه استعدادهاى انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود)).
انسان موجودى است با استعدادهاى شگفت و گرانقدر، چنانکه از رسول خدا(ص ) روایت شده است که فرمود:
((الناس معادن کمعادن الذهب و الفضة .))
مردم چون معادن طلا و نقره اند.
با این تعبیر باید آنچه را که مانع شکوفایى استعدادهاى انسان است رفع کرد و زمینه هاى مساعد را فراهم ساخت تا استعدادهاى انسان به فعلیت رسد و انسان متصف به صفات و کمالات الهى شود؛ و این تحول با اهتمام و کوشش خود انسان میسر مى شود. بدین ترتیب تربیت با رفع موانع و ایجاد مقتضیات شکل مى گیرد.
نوشته شده در سه شنبه 87/5/15ساعت 10:45 صبح  توسط محمدمهدی میرزائی
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ