سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 آداب سکنى و اقامت در مدارس
چون محصلان - اعم از مبتدى و یا دانشجویان مقطع نهائى - غالبا در مدارس بسر مى برند و در معظم ساعات شبانه روزى در مدرسه ها اقامت دارند، آداب و آئینهاى براى سکنى و اقامت آنان در مدارس مقرر است که این آداب ، طى یازده نوع ، گزارش مى شود:
1- انتخاب مدارس با توجه به حال و هدف بنیانگذاران و وقف کنندگان آنها
محصل و شاگرد باید به گزین بوده ، و تا حدودى که امکانات اجازه مى دهد سعى کند براى اقامت و سکناى خود، مدرسه اى را انتخاب نماید که واقف و بنیانگذار آن داراى تقوى و پرهیزکارى فزونترى از دیگران بوده ، و از بدیها و بدعتها و نوپردازیهاى سخیف و اهداف نادرست ، دورتر و بیگانه تر باشد؛ (یعنى دستش به ظلم و تجاوز از حدود الهى آلوده نباشد).
بنابراین باید محصل ، مدرسه اى را براى سکناى خویش جویا باشد و در پى یافتن محلى براى اقامت خویش برآید که آن محل یعنى مدرسه در جهت و هدف مطلوب و مرضى خداوند متعال تاءسیس شده و از رهگذر جریانى خداپسندانه - که به منظور بنیانگذارى یک مؤ سسه علمى و دینى - بر سر پا گشته ، و شهریه و مقررى و هزینه هاى جارى آن نیز از مال حلال و پاکیزه اى تاءمین شده باشد، و باید در این جهات ، اطمینان نسبى در او به هم رسد تا محل و مدرسه اى را که واجد این جهات است براى اقامت خویش انتخاب کند؛ زیرا نیاز به حزم و احتیاط و دوراندیشى و احتیاج به ملاحظات دینى در امر مسکن ، همانند نیاز به احتیاط و دقت در امر خوراک و پوشاک و امثال آن ، از اهمیت خاصى برخوردار است .
اجتناب از مدارسى که بنیانگذارانشان ناشناخته و یا فاقد تقوى به نظر  مىرسند:
محصل و دانشجو (و حتى مدرس و استاد) باید حتى الامکان از سکنى گزیدن در مدارسى که ملوک و پادشاهان (و اعوان و انصارشان ) بناء کرده اند خوددارى نمایند، ملوک و پادشاهان و دولتمردانى که حال و هواى آنان از نظر هدف تاءسیس آن مدارس و غرض آنان از وقف آن مدارس ، کاملا معلوم نیست . بنابراین بهتر آن است که مدرسه اى براى سکنى انتخاب گردد که چنان افرادى آنها را بناء نکرده اند؛ چون نظر و هدف اینگونه افراد و نیز هزینه هائى که در تاءسیس این مدارس صرف نموده اند داراى وضع مشخص و مطلوبى نیست . و در صورتى که وضع و حال و هدف بنیانگذاران مدارس از نظر مشروعیت و عدم مشروعیت کاملا معلوم باشد، وظیفه محصل و یا مدرس در چنین صورتى ، واضح و روشن است (و نیازى به توضیح ندارد)؛ لکن باید یادآور شد که در میان (پادشاهان ) و اعوان و انصارشان ، کمتر افرادى به چشم مى خورند که دستشان به ظلم و تجاوز آلوده نبوده و اهدافشان خالص و بى شائبه باشد.
2- ویژگیها و وظائف مدرس و معید: (دستیار) در مدارس 
مدرس :
مدارسى که از نظر تاءسیس و بنیاد در رابطه با واقف و مدرس آنها داراى وضع مطلوب و مشروعى مى باشد باید مدرس آنها نیز از لیاقت و صلاحیت برخوردار باشد. یعنى داراى فضل و ریاست و دیانت و بخردى و مهابت و جلالت و آوازه نیک و عدالت بوده ؛ و نسبت به فضلاء، علاقه مند، و در برابر ضعفاء، دلسوز و مهربان باشد، و محصلین را از قرب به خویشتن بهره مند ساخته و دانشجویان شاغل و سرگرم به درس را تشویق نموده ، و افراد بازیگوش و یاوه کار و بى بند و بار را از خود براند، و نسبت به اهل بحث و تحقیق و مذاکره منصف باشد؛ آرى ، مدرس و استاد باید در جهت سود رساندن و افاده و افاضه به شاگردان داراى حس اشتیاق بوده ، و سعى کند از فیض رساندن به دیگران دریغ نورزد و در اداء این وظیفه ، غفلت نکند، ما قبلا درباره آداب معلم و مدرس ، وظائف اخلاقى و آدابى را که باید در رابطه با شاگردانش رعایت کند مطالب مفصل ترى را بازگو نمودیم .
معید:
اگر لازم است مدرس و معلم داراى معید و دستیارى باشد باید این معید از میان صلحاء فضلاء، و فضلاء صلحاء انتخاب شود و واجد صبر و تحمل در برابر اخلاق و رفتار ناخوش آیند شاگردان باشد، و از رهگذر معید بودن به شاگردان سود رسانده و شاگردان نیز بتوانند از او سودمند گردند و نسبت به کار و وظیفه اش حریص و پراشتیاق بوده و در امر تحریص شاگردان به درس و اهتمام به اشتغال آنها در اداء تکالیف درسى ، کوشا و نستوهانه به وظیفه خویش قیام نماید.
وظائف مدرس و معلم ساکن در مدرسه :
شایسته است مدرسى که در مدرسه سکنى دارد، خود را زیاده از حد در تیررس دید دیگران قرار ندهد، و بدون نیاز و ضرورت از محل سکنى و حجره خویش بیرون نیاید، زیرا زیاده روى در این کار موجب سقوط حرمت و حیثیت ابهت آمیز مدرس در نظر دیگران مى گردد، و به اصطلاح (از چشم ) مردم مى افتد.
مدرس و استاد باید در محیط مدرسه به اقامه نماز به صورت جماعت اهتمام ورزد تا اهل مدرسه از او تاءسى کرده و بدین شیوه و سیره استاد، انس و عادت برقرار سازند و همواره نماز را به جماعت برگزار نمایند.
رعایت برنامه و وقت معین براى جلوس در مدرس  ومحل افاضه درس :
سزا است که مدرس در تمام روزهاى درسى هفته در ساعت و وقت معینى در جایگاه تدریس خود جلوس کند تا گروه شاگردان و علاقه مندان محضرش در چنین وقت مشخصى همواره او را در دسترس خود بیابند، و شاگردانى که سرگرم مطالعه درس از روى کتب هستند و یا به تصحیح این کتب اشتغال دارند، و یا به ضبط مشکلات کتب و لغات و واژه هاى آن مى پردازند، و یا اختلاف نسخه ها: (نسخه بدل ها) و الفاظ و عباراتى را که به صحت مقرون تر است یادداشت مى کنند و در چنین ساعت معین در محل جلوس و مدرس استاد حضور یابند با نظرخواهى از او مطالعات و بررسیهاى درسى آنها بر اساس اطمینان و یقین ادامه پیدا کند و کوششهاى فکرى و تحقیقى آنان ، دچار ضایعه و تباهى نگشته ، و چون بدون استاد احیانا ممکن است شک و تردید در مطالعات آنها راه یابد دل و جان و درون و فکرشان رنج و آزار نبیند و خستگى و بى حالى در روحشان پدید نیاید.
وظائف معید و دستیار مدرس نسبت به شاگردان رسمى و غیررسمى :
باید معید و دستیار موظف مدرسه در اداء وظیفه خویش ، اهل مدرسه را - چه در ساعت عادى و روزمره و چه در ساعات مشروط و معین - بر غیر اهل مدرسه مقدم دارد؛ البته در صورتى که اداء این وظیفه مربوط به امورى باشد که اعاده آنها بر وى تکلیف شده و نسبت به او داراى وجوب عینى باشد؛ در چنین شرائطى باید نخست درسهاى اهل مدرسه و شاگردان رسمى را اعاده نماید؛ چون این وظیفه براى او - تا وقتى که در سمت (معید) کار مى کند - تعیین شده است . و نیز چون اداء وظیفه نسبت به شاگردان غیررسمى و کسانى که اهل مدرسه نیستند در حد استحباب و یا وجوب کفائى است لذا باید نخست وظیفه خویش را در مورد اهل مدرسه ایفاء نموده و سپس به اداء تکلیف خود درباره سایرین قیام کند.
باید مدرس و یا ناظر مدرسه ، فردى را که به موفقیت و پیشرفت او امیدى هست (به تدریج ) در سمت (معید)، به شاگردان معرفى و اعلام نمایند تا بهره گیرى و استعانت از او رو به فزونى گذارده و شرح صدر و ظرفیت گسترده ترى در افاده به دیگران در او بارور گردد. و چنانچه فرد دیگرى را به عنوان (معید) تعیین نکرده باشند باید از محصلین بخواهند که محفوظات و فراورده هاى علمى خود را بر چنین فردى عرضه نمایند، و او نیز آن بخش از مطالبى را - که در طى درس مدرس ، فهمش براى شاگردان مبهم مانده است - بر آنها اعاده کند. به خاطر همین نکته است که چنین فردى را (معید) نامیده اند.
اگر واقف مدرسه چنان شرط کند که باید معید - در هر ماه و یا در هر فصل - عرضه کردن محفوظات را از شاگردان بخواهند، او باید در مورد محصلینى که داراى شایستگى کافى در بحث و تحقیق و مناظره و مناقشه علمى هستند از لحاظ کمیت و مقدار عرضه آنها تخفیف دهد؛ زیرا جمود بر کمیت نوشته ها، محصل پویا و اندیشمند را از تدبر و اندیشیدن - که اساس و مبناى تحصیل و علم آموزى است - بازداشته و موجب رکود در تحرک فکرى مى گردد.
اما در مورد افراد مبتدى و تازه کار و نیز درباره محصلینى که در سطح نهائى سرگرم تحصیل هستند براى عرضه معلومات و محصولات علمى ، آن مقدارى را از آنها مطالبه نماید که در خور حال و ذهن و هوش آنها است .
سائر آداب و مطالب مربوط به روابط مدرس و محصل قبلا در مباحث مناسب خود گزارش شد.
3- آگاهى از شرائط مدرسه و اهتمام در عمل به آنها
باید شاگرد و یا مدرسى که در مدرسه سکنى و اقامت دارند از شرائط آن آگاهى به دست آورند تا از طریق چنین آگاهى به اداء حق و حقوق مدرسه قیام کرده و این شرائط را عملا رعایت نمایند.
ضمنا تذکر این نکته لازم است که بهتر است ، مدرس یا محصل حتى الامکان از دریافت شهریه و مقررى مدرسه خوددارى کنند؛ به ویژه در مورد مدارسى که داراى شرائط سخت و دقیق و سنگین مى باشند؛ چنانکه غالب محصلین دینى در زمان معاصر به این امر مبتلا هستند و از چنین مدارسى شهریه دریافت مى کنند (از خداوند متعال درخواست مى کنیم که با نعمت خیر و عافیت در سایه احسان و کرم خویش ، ما را از روح قناعت برخوردار ساخته و به ما روحیه کفاف و عفاف مرحمت فرماید).
اما باید یادآور گردید: اگر محصل و مدرس در شرائطى باشند که چنانچه در پى تحصیل معاش و حوائج زندگانى تلاش کنند وقت و فرصت تحقیق و تحصیل علمى آنها ضایع گردد و چنان تلاش و فعالیتهاى مادى ، آنانرا از اشتغال کامل در تحصیل و تدریس بازدارد، و یا آنکه داراى حرفه و شغل دیگرى نیستند که از مجراى آن ، حوائج زندگانى مادى خود و خانواده خویش را تاءمین کنند، دریافت شهریه و مقررى مدرسه - براى تاءمین معاش - در چنین صورتى بلامانع است . البته باید هدف آنها چنان باشد که در تعلیم و یا تعلم و به عبارت دیگر: در بهره رساندن به دیگران از نظر علمى ، و نیز در بهره گیریهاى علمى ، فارغ البال بوده و گرفتار دل مشغولى مسائل دیگرى نباشد. لکن باید سعى کنند که به تمام شرائط مدرسه عمل کرده و بدان سخت اهتمام ورزند.
باید مدرس و محصل رفتار و فعالیتهاى خود را - در جهت اداء وظیفه نسبت به شرائط مدرسه - تحت محاسبه قرار داده و به اصطلاح در رابطه با شرائط مدرسه (به محاسبه نفس ) خود برخیزند، و در خویشتن مطالعه کنند که آیا به این شرائط پاى بند هستند و به آنها عمل مى کنند یا نه ؟
بنابراین اگر اداء شرائط مدرسه از آنها مطالبه شود و یا در این رابطه مورد بازخواست قرار گیرند و یا به خاطر کوتاهى و سهل انگارى در عمل به شرائط و تکالیف واجب مدرسه ، هدف سرزنش واقع شوند نباید در خویشتن فرو رفته و نگران و آزرده خاطر گردند، بلکه باید چنین پیش آمد و هشدار را به عنوان نعمتى از جانب خداوند متعال برشمرده ، و به خاطر چنین تنبیهى ، خداى خویش را سپاسگزار باشند؛ زیرا خداوند متعال به مدد فردى هشداردهنده و بیدارگر، به آنان توفیقى ارزانى داشته که آنها را در قیام به تکالیف و شرائط مدرسه یارى داده است . نتیجه و بازده چنین تنبیهى ، عبارت از رهائى از جرم و گناه مى باشد، (جرم و گناهى که ثمره تقصیر و اهمال در عمل نسبت به شرائط مدرسه بوده که چنان فرد بیدارگرى از استمرار و تداوم این گناه و تخلف پیش گیرى کرده است ).
یک فرد عاقل و هوشیار، عبارت از کسى است که داراى همتى عالى و برخوردار از جان و روحى واقع بین بوده ، و در برابر هشدارها و تنبیه و انتقاد بجا و به مورد، هیچگونه آزردگى خاطر و دلسردى به خود راه ندهد.
4- وظائف محصلین غیررسمى نسبت به دروس و شاگردان رسمى مدرسه
اگر واقف مدرسه ، سکناى در آن را فقط به (مرتبین ) یعنى افراد حقوق بگیر و رسمى ، منحصر کرده باشد نباید افراد غیررسمى و غیر موقوف علیهم در آنجا سکنى اختیار کنند. لذا سکناى افراد غیررسمى در چنین مدرسه اى یک عمل غاصبانه و عاصیانه محسوب مى شود؛ ولى اگر وقف مدرسه ، منحصر به افراد رسمى و مرتبین نباشد، سکناى افراد غیررسمى در آنجا - در صورتى که واجد اهلیت اقامت در مدرسه باشند - بلامانع خواهد بود.
اگر فرد و یا افراد غیررسمى در مدرسه اى که منحصرا براى اقامت افراد رسمى وقف نشده است سکنى گزینند باید به اهل مدرسه و ساکنان رسمى آن احترام گذاشته ، و آنانرا در استفاده از لوازم و تشکیلات دیگر مدرسه بر خویشتن مقدم دارند، و در جلسات درس مدرسه حضور به هم رسانند؛ زیرا شرکت در درس  و مسئله علم آموزى ، مهمترین شعارى است که مى توان گفت : هدف اساسى تاءسیس و بنیانگذارى مدرسه مى باشد؛ چون جلسه درس با قرائت قرآن و دعاى به واقف و تجمع و تشکل افراد در مجلس ذکر و مذاکره علمى همراه مى باشد. اگر فردى که در مدرسه سکنى دارد و در آن بسر مى برد در جلسات درس آن حضور بهم نرساند و مجالس درس آنرا بکلى نادیده انگارد، در واقع آن هدفى را نادیده انگاشته که بر اساس آن ، مدرسه وقف و تاءسیس شده است ، آنهم مدرسه اى که خود در آن بسر مى برد. و این بى اعتنائى به جلسات درس و عدم شرکت در آن ظاهرا به هیچوجه با هدف و مقصود واقف و مؤ سس مدرسه سازگارى ندارد.
در صورتى که نخواهد در جلسه درس حضور یابد باید هنگام دائر شدن درس ، در خارج از مدرسه بسر برد؛ زیرا در صورتى که در مدرسه حضور داشته باشد و بدون داشتن عذر موجه با اهل مدرسه در درسشان اشتراک مساعى نکند و در جلسه درس آنها حضور بهم نرساند و با آنان همنشین نگردد، این عدم مشارکت به عنوان اسائه ادب و تکبر نسبت به اهل مدرسه و بى نیاز وانمود ساختن خویش از فوائد تجمع و تشکل شاگردان و بى باکى و بى بند و بارى نسبت به جمع و گروه آنان تلقى مى شود.
اگر در مدرسه حضور داشته باشد؛ لکن در درس شرکت ننمایند نباید در حال گردهم آئى اهل مدرسه در جلسه درس - جز براى انجام کارهاى ضرورى - از حجره و اتاق خود بیرون آید و یا به رفت و آمد بپردازد. او نباید کسى را به طرف خود دعوت کند و یا فردى را از اتاقش به بیرون فراخواند. او نباید همزمان با انعقاد جلسه درس ، در مدرسه راه برود، و صداى خود را براى قرائت درس و یا تکرار و مباحثه و مذاکره آن بیش از اندازه بلند سازد. و درها را تواءم با سر و صدا نبندد و نگشاید. و بالاخره باید از ارتکاب اینگونه کارها - که به عنوان اسائه ادب و جهالت و حماقت و نابخردى نسبت به اهل مدرسه تلقى مى شود - جدا خوددارى کند.
من به چشم خود دیده ام : یکى از علماء و دانشمندانى که در سمت قاضى شخصیت هاى صالح و برجسته ، انجام وظیفه مى نمود محصل و دانشجوئى را که همزمان با اشتغال شاگردان به درسشان ، در مدرسه راه مى رفت سخت مورد انتقاد و سرزنش قرار داده و از کار او با خشونت نهى کرد؛ با اینکه این محصل ، سرگرم تیمار و پرستارى بیمارى بود که آن بیمار در محلى نزدیک به جایگاه تدریس بسرمى برد، و این محصل به منظور رسیدگى و تاءمین حوائج این بیمار، ناگزیر به رفت و آمد بود.
5 - ترک معاشرت بى ثمر با همگنان و اهتمام به اداء وظائف مربوط به  اهداف مدرسه
محصلى که در مدرسه اقامت دارد باید خویشتن را به مصاحبت و معاشرت هاى بى ثمر، با دیگران سرگرم نسازد و وقت و فرصتهاى گرانبهاى خود را در اختیار چنین بطالت و سرگرمى هاى بى فائده قرار ندهد. و در دلش رضایت ندهد که در کوچه و راه عبور و مرور، جا خوش کند؟ بلکه باید از رهگذر ترک هرگونه معاشرتهاى بى فائده ، به کار و تحصیلات خویش روى آورده و در جهت تحقق بخشیدن آرمان و اهداف مربوط به بناء و تاءسیس مدرسه بکوشد؛ زیرا عشرت بارگى و اعتیاد به مصاحبتهاى بى ثمر، حال و مآل و فرصت هاى دور و نزدیک عمر آدمى و شرائط و اوضاع موجود و آینده انسان را تباه مى سازد.
یک محصل عاقل و هشیار باید مدرسه را به صورت منزلى در نظر گیرد که باید در طى اقامت خویش در آن ، نیازهاى اساسى خود را برآورده ساخته و از آن براى تحصیل علم بهره بردارى کند، و پس از رفع نیاز علمى ، آنجا را ترک گوید و از آن بکوچد.
لکن اگر محصل باکسى مصاحبت و معاشرت کند که از رهگذر آن ، او را بر تحصیل اهداف و مقاصد دینى و علمى و تکمیل بهره هاى معنویش یارى دهد، و در او جنبش و تحرک و نشاطى در جهت ازدیاد معلوماتش بارور سازد، و رنج و افسردگى خاطر را از جان و روحش بسترد، و چنین معاشرى آنچنان از دین و امانت و مکارم اخلاق برخوردار باشد که بتوان به مصاحبتش اطمینان کرد، در چنین شرایطى همنشینى و معاشرت با او مانعى ندارد؛ بلکه چنین معاشرت و مصاحبتى پربرکت ، مطلوب و پسندیده است ؛ البته به شرط آنکه چنین یار و رفیق و همدم محصل با هدفى الهى نسبت به او خیرخواه و دلسوز بوده و گرفتار هوس و بازیگوشى و بطالت گرائى نباشد.
محصل باید در هر شرائط از نظر علمى و در جهت استفاده و علم آموزى ، حریص  وپراشتیاق باشد:
اگر سکنى و اقامت محصل در مدرسه و مصاحبت او با فضلاء و تکرار سماع درس ، طولانى گردد و ملاحظه کند که دیگران بیش از او در اندوختن ذخائر علمى موفق هستند؛ ولى او از چنین پیشرفت و پس انداز جالب ، محروم مى باشد علیرغم چنین وضع نامطلوبى باید همتش را والا نگاهداشته و حمیت و غیرت تحصیلى خود را از دست ندهد. او باید از خود بخواهد و خویشتن را وادارد که هر روز به استفاده معلومات جدیدى دست یازد، و با خود در کمیت و کیفیت فراورده هاى علمى اش به محاسبه برخیزد، و سعى کند که از کوششهاى تحصیلى بازنایستد تا دریافت شهریه و مقررى مدرسه بر او حلال و روا بوده و استفاده از آن براى وى مشروع باشد.
6- رعایت حقوق اهل مدرسه و عفو و گذشت از بدیهاى آنها
باید محصل ، خود را موظف بداند که با سلام گرم و صمیمانه خود، دیگران را محفوظ ساخته و نسبت به آنها اظهار محبت و احترام نماید، و حق جوار و همسایگى و مصاحبت و اخوت دینى و حرفه اى را در مورد آنها کاملا رعایت و اداء کند؛ زیرا همه آنها را مى توان حاملان علم و اهل دانش و طالبان علم نامید، از آنجهت که رگه هاى مشترکى ، میان آنها پیوند و خویشاوندى معنوى برقرار مى سازد.
باید محصل در برابر تقصیر و اهمال کاریهاى همگنان (از لحاظ آنکه به او چندان محبت نمى ورزند و یا احترام شایسته اى درباره او معمول نمى دارند) راه عفو و اغماض را در پیش گرفته ، و از لغزشهاى آنها چشم پوشى کرده ، و در صدد برآید که عیب آنها را بپوشاند، و از نیکوکارانش سپاسگزارى کند، و از کسانى که به او بدى نمودند درگذرد.
اگر قلب و درون محصلى - به علت سوء رفتار همجواران ، و حالات زشت و
گزنده آنان - دچار نگرانى و ناامنى و ناآرامى گردد و موجب شود که استقرار روانیش را از دست دهد باید از چنین مدرسه و اهل آن بکوچد، و با سکنى گزیدن در مدرسه اى دیگر، موفق به اعاده استقرار نفسانى خویش گردد. و آنگاه که چنین استقرار و آرامشى در مدرسه جدید براى او فراهم آمد نباید بى جهت و بدون نیاز و ضرورت از آن مدرسه منتقل گردد؛ زیرا اینگونه انتقال و جابجا شدن شاگرد از مدرسه اى به مدرسه دیگر، براى افراد مبتدى جدا مکروه و زشت و زیانبار مى باشد.
نوع دیگرى از انتقال و جابجا شدن در رابطه با کار محصل وجود دارد که داراى کراهت فزونتر و شدیدترى است ، و آن این است که بى جهت (و پى در پى ) از کتابى به کتاب دیگر جابجا شود. قبلا راجع به مضرت و زیانبار بودن اینگونه انتقال سخن گفتیم که نمایانگر دلسردى و آزردگى خاطر و تنفر و بازیگوشى و بى بند و بارى و ناکامى محصل مى باشد و چنین اوضاع نابسامان ثمره چنین جابجائى است .
7- باید قبل از سکناى در مدرسه و انتخاب اتاق ، همسایگان را ارزیابى  کرد
محصل باید - در حد امکان و توانائى خود -، صالح ترین و پرکارترین و کوشاترین و نیک طبع ترین و آبرومندترین حجره و یا غرفه بپردازد تا همسایه و مجاور او با او در جهت رسیدن به اهداف عالیه علمى و معنوى همیارى کرده و بدو مدد رساند.
در مثل ها آمده است :
(( (الجار قبل الدار. و الرفیق قبل الطریق . و الطباع سراقة . و من داءب الجنس ، التشبه بالجنس ).
همسایه را قبل از انتخاب خانه در نظر گیر، و قبل از پیمودن راه سفر، یار و رفیقى براى خویش برگیر. طبع و سرشت آدمى رباینده طبع دیگران است . و هر جنسى را عادت بر آن است که همانند هم جنس خود گردد.
باید یادآور شد که انتخاب اتاقهاى طبقات فوقانى براى سکناى کسانى که از نیرو و توانائى کافى براى پیمودن و بالا رفتن از پله ها برخوردارند، کار مناسب تر و شایسته ترى است ، و چنین اتاقها براى تجمع خاطر و تمرکز فکر و حواس آدمى سازگارتر مى باشد. البته نباید فراموش کند که علاوه بر این باید همجواران او در طبقات فوقانى ، افرادى صالح و لایق باشند.
قبلا (در این کتاب ) یادآور شدیم که خطیب بغدادى مى گفت : (غرفه ها، یعنى اتاقهاى طبقات فوقانى براى حفظ و ایمنى از تشتت خاطر، و یا حفظ کردن مطالب علمى ، جاى مناسب ترى است ).
اما افراد ضعیف و ناتوان ، و یا کسانى که متهم هستند، و نیز کسانى که مردم در فتوى و اشتغالات علمى به آنها مراجعه مى کنند، سکنى و اقامت آنها در طبقه پائین مناسب تر و شایسته تر است .
صعود از پله ها و نردبانهائى که به در ورودى مدرسه و یا دهلیز و دالان آن نزدیک است در خور افرادى است که مورد اعتماد و خوش نام مى باشند. اما پله هاى داخل مدرسه - که اهل مدرسه ناگزیرند براى پیمودن و بالارفتن از آن ، از حیاط مدرسه عبور کنند - مناسب افراد ناشناخته و متهم و بدنام است .
کسانى که شایسته سکنى و بیتوته در مدارس نیستند:
بهتر است محصل خوش سیما و زیباچهره و نیز افراد خردسالى که سرپرست و مراقبى هشیار بر آنها گمارده نشده است در مدرسه سکنى اختیار نکرده و در آن بیتوته نکنند. و نیز (دانشجویان و محصلین از طائفه ) نسوان ، بهتر است از سکناى در جایهائى که مردها از کنار در آنها عبور و رفت و آمد مى کنند و یا اقامت در محلى که داراى پنجره و روزنه اى مشرف بر حیاط مدرسه مى باشد خوددارى نمایند.
محصلى که در مدرسه اقامت دارد نباید وارد اتاق کسى گردد که مشکوک و یا بدنام و یا متهم به ضعف دینى مى باشد. و نیز شایسته است کسى بر او وارد نشود که اهل مدرسه از او بدشان مى آید، و یا بدیهاى ساکنان مدرسه را بر سر زبانها مى اندازند، و یا به ضرر آنها نمامى و سخن چینى مى کند، و یا اهل مدرسه را با هم درگیر مى سازد، و یا آنانرا از تحصیل و اشتغالات منصرف ساخته و موجب بیگانگى آنان با علم مى گردد.
بارى ، محصل نباید در محیط مدرسه ، جز با اهل مدرسه ، با هیچ فرد و یا قشر دیگرى معاشرت و شدآمد کند.
8 - آداب ورود و خروج و راه رفتن و بالا رفتن و پائین آمدن در مدرسه
اگر محل سکناى محصل (و یا ورود به حجره و اتاقش ) در مسجد و یا محل اجتماع و گردهم آئى مردم و یا شاگردان قرار داشته باشد، و او هم ناگزیر باشد براى ورود به اتاق خویش از روى حصیر و فرش مدرس و محل انعقاد درس عبور کند، باید هنگام بالا رفتن در سوى اتاق خویش از افتادن کفشهایش  جلوگیرى کند و پاافزار و کفش خود را وارونه در جهت قبله و یا در پیش روى مردم قرار ندهد، و نیز جامه و لباسش را در جهت قبله و در برابر دید مردم ننهد و نیاویزد؛ بلکه باید پس از تکاندن کفش از گل و گرد و غبار آنها آن ها را از بیرون بر روى هم قرار دهد و آنها را پرت نکند؛ و این کفشها را در محلى که احتمالا مردم در آنجا هستند و یا طبق معمول از آنجا مى گذرند - از قبیل ایوان و پیشخوان اتاق خود - نگذارد؛ بلکه پس از درآوردن آنها از پاهایش در قسمت پائین وسط پیشخوان بر زمین نهد. او نباید کفشهایش را طورى زیر حصیر مسجد قرار دهد که موجب شکستگى و از هم دریدن تار و پود آن گردد.
اگر محل سکناى محصل در طبقه فوقانى باشد باید در اتاق خویش آهسته راه برود، و آهسته بر روى کف اتاق به پشت و پهلو افتد، و اشیاء سنگین را آهسته بر زمین نهد تا ساکنان طبقه تحتانى را نیازارد.
اگر دو محصل از ساکنان طبقه فوقانى و یا اشخاصى دیگر، در پله بالائى در موقع فرود آمدن به هم برسند باید محصل و یا شخص کم سال تر، قبل از بزرگ سال تر از پله ها فرود آیند. ادب و نزاکت اقتضاء مى کند بطور کلى آنکه دنبال تر قرار دارد با درنگ و تاءمل و آهسته آهسته از پله ها پائین آید و در فرود آمدن از پله ها - تا وقتى کسى که جلوتر است به آخرین پله زیرین نرسد - شتاب نگیرد؛ بلکه صبر کند تا او از پله ها فرود آید و پس از او فرود آمدن خود را آغاز نماید. ولى رعایت این نکته - در صورتى که فرد بزرگ سال تر به دنبال کم سال تر فرود مى آید - از ضرورت فزونترى برخوردار است .
ولى چنانچه دو و یا چند نفر در پله پائین ، براى بالا رفتن به هم برسند باید کم سال تر به دنبال بزرگ سال تر، این پله ها را طى کند تا آنکه بزرگ سال تر - قبل از او - از پله ها صعود نماید.
9- باید از نشستن و راه رفتن در جاى هاى نامناسب خوددارى کرد
محصل نباید بطور عموم و به ویژه به هنگام درس ، دم در مدرسه و یا مدرس را به عنوان محل جلوس خویش اتخاذ کرده و در آنجا بنشیند؛ بلکه حتى الامکان باید از جلوس در کنار در مدرسه خوددارى نماید، مگر آنگاه که ضرورت و نیاز و یا تنگى نفس و خفگى سینه ، او را ناگزیر سازد که در چنین جایگاهى نامناسب بنشیند. او نباید در دهلیز و دالانى - که به منظور گذرگاه و راه ورود به مدرسه تعبیه شده است - جلوس نماید. در طى اخبار، از جلوس در معابر و گذرگاههاى مردم نهى شده است ؛ دهلیز مدرسه نیز به عنوان گذرگاه عمومى و معبر و یا چیزى به منزله و مفهوم آن تلقى مى گردد. به ویژه اگر جلوس کننده کسى باشد که دیگران نسبت به او در خویشتن احساس شرم و حیاء نموده و یا از کسانى باشد که بدنام و مورد تهمت است و یا او را به بازى و شوخى مى گیرند، (که جلوس اینگونه اشخاص در چنین محلى به هیچوجه روا نیست ). علاوه بر این ، غالبا محصلین و طلاب ، همراه با خوراک (و لباس حمام ) و لوازم ضرورى دیگرى که از بیرون با خود آورده اند از این دهلیز عبور کنند و از فردى که در چنین محلى نشسته است شرم و حیاء مى نمایند و دچار خجلت زدگى مى گردند و یا ناگزیر مى شوند به فرد فرد اشخاصى که در این دهلیز نشسته اند تک تک سلام کنند. علاوه بر همه این عوارض ، اگر زنانیکه وابسته و فامیل و مربوط به اهل مدرسه هستند بخواهند از گذرگاه عبور نمایند، جلوس افراد در این رهگذر براى طلاب وابسته به این زنها دشوار و گران تمام مى شود و موجب آزار و شکنجه روحى آنان مى گردد. اضافه بر تمام این نتائج سوء، باید چنین جلوسى را به عنوان نداشتن حس تصون و فقدان حیثیت و آبرو و بطالت و یاوه کارى برشمرد.
محصل نباید بدون ضرورت و بارى که به هر جهت و عدم نیاز به استراحت و یا به ورزش و یا بدون آنکه در انتظار کسى باشد، در صحن و حیاط مدرسه راه برود، و از ورود و خروج مکرر خویش در مدرسه بکاهد. او موظف است به هر کسى که بر در مدرسه ایستاده است سلام و تحیت خود را تقدیم نماید.
محصل و دانشجو نباید - به گاه ازدحام مردم - جز به حکم ضرورت ، وارد دستشوئى خانه و محل وضوء و توالت عمومى گردد؛ چون ورود او به چنین جایگاهى در چنان هنگام ، نمایانگر ترک حفظ و صیانت حیثیت و حاکى از بى بند و بارى است . لذا او باید مقدارى درنگ نماید و درب آنرا - در صورتیکه بسته باشد - سه بار آهسته بکوبد؛ وقتى مطمئن شد که کسى در آنجا نیست آنرا بگشاید. نباید از سنگ و کلوخ دیوار بارى (استنجاء) استفاده کند، و دست آلوده به نجاست را بر روى دیوار بکشد.
10- تجنب و خوددارى از پاره اى اعمال مباح در مدرسه
نباید محصل به هنگام عبور و مرور در صحن و حیاط مدرسه ، به اتاق کسى که از لاى شکاف در و یا از روزنه هاى دیگرى نگاه کند. و در صورتى که درهاى اتاق باز باشد به درون آن ننگرد. و اگر بر او سلام کردند و یا او بر اهل حجره سلام نمود، سلام و یا جواب سلام را عابرانه و در حال گذر برگزار کند، بدون آنکه به درون حجره چشم بدوزد. و نیز نباید به طاقها و ایوانها - به ویژه وقتى که زنها در آنها بسر مى برند - زیاد اشاره نماید.
او نباید صداى خود را براى تکرار درس و یا به منظور اینکه شخصى را به سوى خود فرا خواند و یا براى بحث و مذاکره ، به صورت فریاد، بلند سازد؛ چون سر و صداى او موجب تشویش و تشتت خاطر و تفتت افکار اطرافیان مى گردد. بلکه باید در هر مورد و هر موقع و به ویژه به هنگام حضور نمازگزاران در مسجد، و اهل درس در مدرس ، از صداى آهسته براى تاءمین منظور خود استفاده کند و کفش چوبین خود را با شدت به زمین نساید و نکوبد، و در را با خشونت نبندد، و ورود و خروج خود را به گونه اى آزاردهنده برگزار نکند؛ و در مدرسه را به سختى - در صورت عدم نیاز و ضرورت - به هم نکوبد، و از طبقه پائین ، کسى را که در طبقه فوقانى است صدا نزند؛ بلکه صداى خود را در حد نیاز تنظیم کرده و با حفظ تعادل صدایش ، او را از پائین بخوابد.
اگر اتاق و مدرسه از طریق در و یا پنجره فراسوى راه عبور و مرور مردم باز باشد باید در صورتیکه ضرورتى در کار نباشد از برهنه بودن طولانى سر و تن خویش خوددارى نماید.
برحذر بودن محصل از عادات و کارهاى زشت :
محصل باید از کارهائى که اخلاقا نقص و عیب تلقى مى شود برحذر باشد، از قبیل خوردن در حال راه رفتن ، سخن هزل و بیهوده ، کشیدن کفش بر روى زمین ، افراط در خمیازه ، به پشت یا به پهلو افتادن در میان جمع ، قهقهه و خنده هاى بلند.
ضمنا محصل نباید بى جهت و بدون ضرورت ، روى پشت بام مدرسه - که مشرف بر جاهاى دیگر است - برود.
11- نکاتى ظریف درباره آداب مربوط به جلسه درس 
محصل باید - قبل از حضور به هم رساندن معلم و مدرس در مدرس و مجلس درس - در آنجا حضور یابد، و شرکت در جلسه درس استاد را تا پس از جلوس او و جلوس شاگردان دیگر، به تاءخیر نیندازد که در نتیجه ، همه را ناگزیر سازد که طبق معمول و به حکم وظیفه ، از جاى خود برخاسته و در اثناء کار به سلام او پاسخ گویند. علاوه ، ممکن است احیانا کسى در میان جمع باشد که از برخاستن و جواب سلام معذور باشد و این شاگرد تازه از راه رسیده حالت ناخوش آیندى را در قلب احساس کند و ضمنا نداند که عذر این شخص چیست .
پیشینیان گفته اند: (ادب و نزاکت اقتضاء مى کند که محصلین و طلاب در انتظار استاد بسر برند نه آنکه او در انتظارشان بماند).
محصل باید براى حضور در دروس ، موازین ادب و نزاکت را در رابطه با پوشاک و جنبه هاى ظاهر و برونى خویش رعایت کند، به این معنى که با بهترین هیئت و زیبنده ترین وضع و نظیف ترین جامه و تن پوش و بدن در جلسه درس حضور یابد.
ابوعمر، معروف به (شیخ بن صلاح )، مانع از حضور شاگردانى در درس خود مى شد که عمامه بر سر نداشتند و یا دکمه هاى قبا و لباس زیرین آنها باز بوده است .
باید شاگرد و محصل به طرز نشستن خویش در محضر استاد، سر و سامان بخشیده و دقیقا به درس مدرس گوش فرا دهد و به نحو شایسته اى - از نظر اخلاق - اشکال و ایراد خود را القاء نماید، و در مکالمه و گفتگو و و خطاب و جواب با استاد، موازین ادب را مرعى دارد.
محصل نباید - قبل از مدرس و استاد (و اجازه او) - به قرائت درس و استعاذه (و دعاى قبل از درس ) آغاز کند. و آنگاه که مدرس در آغاز تدریس ، براى حاضران دعاء مى کند، باید حاضران نیز به نوبه خود با دعاى به استاد، دعاى وى را پاسخ داده (و بدینوسیله از دعاى او تشکر نمایند).
یکى از اساتید من - که از شخصیتهاى برجسته از لحاظ زهد و پارسائى و تقوى به شمار مى رفت - شاگردانى را که این موازین اخلاقى را مراعات نمى کردند مورد سرزنش قرار مى داد، و آنها را با تنبیه و هشدارش بر سر ادب مى آورد.
محصل باید در مجلس درس ، از خوابیدن و پینکى و چرت زدن و سخن گفتن با دیگران و خنده و امثال آن خوددارى کند. و ما طى مبحث مربوط به آداب محصل و شاگرد از حالاتى که در مجلس درس ، ناستوده تلقى مى شوند گفتگو نمودیم .
آنگاه که درس اول مدرس - با گفتن : (الله اعلم ) - به پایان رسید، نباید شاگرد میان این درس و درس بعدى جز با اذن و اجازه مدرس ، سخنى به میان آورد؛ و وقتى مدرس ، وارد بیان مسئله اى شد نباید محصل درباره مسئله دیگر سخن گوید. اساسا نباید هیچگاه در حضور مدرس راجع به هیچ چیزى ، مطلبى را بر زبان سازد مگر آنگاه که احساس کند سخن گفتن او مفید و بجا است .
محصل باید از جدال و ستیز در بحث ، و از غلبه جوئى و سلطه گرى بر دیگران بپرهیزد. و اگر چنین دریابد که جان و روح وى در این رهگذر، دستخوش  هیجان و طغیان گشته است باید با زمام و لگام سکوت ، و صبر و انقیاد و رامش ، اختیار آنرا به دست گرفته و مانع از غلیان و فوران روحى گردد؛ چون از نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) روایت شده است که فرمود: اگر کسى - علیرغم آنکه حق با او است - دست از مراء و جدال بردارد، خداوند متعال براى او خانه اى در قله و نقطه اى فرازا در بهشت بناء خواهد کرد) ؛
زیرا ترک ستیز و اجتناب از مجادله ناخوش آیند، براى جلوگیرى از هیجان و گسترش غضب ، وسیله بسیار مناسبى است و مى توان آن را عامل مؤ ثرترى براى جلوگیرى از نفرت و گریز دلها از یکدیگر برشمرد.
باید هر یک از حاضران جلسه درس سعى کنند که قلبشان نسبت به یار و مصاحبشان از هرگونه شوائبى پاک و پاکیزه و عارى از حقد و کینه باشد. و آنگاه که پس از پایان یافتن درس از جاى برمى خیزند در درونشان نسبت به دوست و رفیقشان کمترین حالت ناخوش آیندى وجود نداشته باشد.
وقتى محصل و یا مدرس از مجلس درس برمى خیزند، باید دعائى را که در طى احادیث ، وارد شده است برخوانند، و آن دعاء این است :
(( (سبحانک اللهم و بحمدک ، و لا اله الا انت ، استغفرک و اتوب الیک ، فاغفرلى ذنبى ؛ انه لایغفر الذنوب الا انت ) )) .
بار خدایا ترا تقدیس مى کنم و ترا ستایشگرم ، هیچ معبودى جز تو در خور پرستش نیست ، خدایا از تو آمرزش مى طلبم و به تو بازمى گردم ، پس تو از گناهانم درگذر و مرا بیامرز، زیرا جز تو هیچکسى را نشاید که گناهان را مشمول آمرزش و گذشت قرار دهد.

نوشته شده در  سه شنبه 87/5/15ساعت  10:17 صبح  توسط محمدمهدی میرزائی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مژده : تولد پایگاه توسعه فناوری اطلاعات مدرسه اول www.sch1.ir
استفاده از گروههای یادگیری همیار در کلاس:
برنامه معلم پژوهنده ؛ فرصت ها، تهدیدها :
دست آوردها و کاستی های برنامه معلم پژوهنده:
برنامه معلم پژوهنده
پژوهش عمل نگر
گزارش نویسی و نحوه ارائه گزارش:
الگویی دیگر در عملی پژوهش در عمل
گردآوری اطلاعات شواهد:
مراحل پژوهش در عمل
نه نکته یک چرخه بنیادی اقدام پژوهی
مراحل اقدام پژوهی
ویژگی های اساسی پژوهش در عمل
هدف از اقدام پژوهی ( طرح معلم پژوهنده ) چیست؟
اقدام پژوهی چیست
[همه عناوین(141)]