مرکز تربیت معلم شهید رجایی
شهرستان تربت حیدریه
بیش فعالی کودکان ، عوامل و درمان آن
جناب آقای سید حمید اسحاق نیا
محمد کاظم عطائی نیا
محمد مهدی میرزائی
محمد رضا نژاد حسین
مجید لطفی
محسن طهرانی
بقیه را در ادامه مطلب ببینید.
او هرگز آرام نمی نشیند ؛ مهم نیست کجاست ، همیشه در چیزی فرو رفته و به کاری مشغول است . او حتی یک لحظه هم به چیزی توجه نمی کند . در مدرسه با کوچکترین چیزی از جا بر می خیزد و دور کلاس راه می رود . او با کودکان دیگر به خوبی کنار نمی آید .
به نظر می آید هوشش برای بسیاری کارها خوب است . اما پیداست نمی تواند خواندن بیاموزد . معلمش می گوید او هنوز « ب » را از « پ » تشخیص نمی دهد .
او هرگز در درس خواندن موفق نبوده است و اکنون هم دو کلاس از همسالانش عقب تر است . والدین و معلمان معمولاً شکایت می کنند که کودکان بیش فعال و بی قرارند ، آرام نمی نشینند و برای مدت طولانی نمی توانند تمرکز کنند . معمولاً منظور آنها این است که کودکان به اندازه ی بزرگسالان نمی توانند تمرکز کنند و فراموش می کنند که فراخنای توجه و تمرکز با سن افزایش می یابند . اما کودکانی هستند که هم در خانه و هم در مدرسه بیش فعالی نامش نشان می دهند ، و این کودکان را به راستی می توان مبتلا به اختلال بیش فعالی توأم با کاستی توجه دانست . رفتار آنها با بی توجهی نامناسب ، تکانش بودن و بیش فعالی حرکتی مشخص می شود . در کلاس ، کاستی توجه آنها به صورت ناتوانی در ادامه دادن یک تکلیف خاص آشکار می شود .
آنها در سازمان دادن و کامل کردن تکلیف مشکل دارند . آنها معمولاً این برداشت را ایجاد می کنند که انگار اصلاً گوش نمی کنند و چیزی را که به آنها گفته می شود نشنیده اند و به نظر می رسد که نمی توانند آرام بنشینند . به نظر نمی رسد که این کودکان مشکل خاص در پردازش اطلاعات داشته باشند ( مثل نارساییهای خواندن ) ، در عوض مشکلات آنها در خودگردانی است . این کودکان در تعامل با همسالان نگون بخت و آشفته هستند و معمولاً دیگران آنها را به عنوان مزاحم و آزارنده طرد می کنند .
به همین نحو آنها در خانه نمی توانند از درخواستهای والدین پیروی کنند و قادر نیستند فعالیتهای متناسب با سن خود از جمله ، بازی را برای مدت طولانی ادامه دهند .
نمونه اختلال بیش فعالی :
نمونه خوبی از اختلال بیش فعالی توأم با کاستی توجه در مورد زیر آورده شده است : زمانی که جیمز برای اولین بار در بخش روانپزشکی کودکان پذیرفته شد چهار ساله بود . او از هنگام نو باوگی زندگی را برای والدین سالخورده اش دشوار کرده بود . به محض اینکه توانسته بود سینه خیز برود ، به هر چیزی دست می زد . او اصلاً احساس خطر نمی کرد . او شب خیلی کم می خوابید و وقتی گریه می کرد آرام کردن او دشوار بود . علت اینکه والدین ترتیب نگه داشتن او را در خانه دادند فقط این بود که او تنها فرزند آنها بود و آنها می توانستند تمام وقت خود را صرف او کنند .
به محض اینکه در سه سالگی دوره پیش دبستانی را آغاز کرد ، دیگران متوجه مشکلات او شدند . او از بین بچه های دیگر هیچ دوستی نداشت . هر تعامل او به درد سر می انجامید . او تمام روز را به اینطرف و اونطرف می دوید و هنگام قصد گفتن نمی توانست آرام بگیرد . پریدن او از یک فعالیت به فعالیت دیگر ، معلمان وی را کاملاً از توان انداخته بود .
بعد از هیجده ماه تلاش ، معلمان وی توصیه کردند او را برای ارزیابی و درمان به بیمارستان ببرند
پس از معاینه هیچ ضایعه جسمانی آشکاری در دستگاه عصبی مرکزی او یافت نشد . بررسیهای روانشناختی نشان دادند که جیمز از هوش متوسط برخوردار است . او در بیمارستان نیز مانند خانه و مدرسه ، همچنان بیش فعال بود . او به طرز خطرناکی از تابهای خارج ساختمان بالا می رفت . او از یک اسباب بازی به سراغ اسباب بازی دیگر می رفت و اصلاً ملاحظه کودکانی که مشغول بازی با آنها بودند نمی کرد .
وقتی او را به حال خود وا می گذاشتند همواره در حرکت بود ، کاغذها را پاره می کرد ، جعبه رنگها را به هم می ریخت و همه این کارها را به شیوه ی غیر سازنده انجام می داد .
جیمز را در کلاس بسیار سازمان یافته ای یا دو معلم و پنج کودک دیگر قرار دادند . در آنجا رفتار او بتدریج تحت کنترل درآمد . به او تکالیف کوچکی داده می شد که کاملاً در حد توانایی او بودند ، و به دقت به او نشان داده شد که چگونه آنها را انجام دهد . موفقیتهای او با تحسین فراوان تقویت می شدند . به علاوه ، شکیبایی و پاداش به تدریج مدت زمانی را که او صرف نشستن پشت میز می کرد ، افزایش دادند .
سرانجام ، جیمز را در یک مدرسه کوچک ، سازمان یافته و شبانه روزی قرار دادند ، در شانزده سالگی او به مقدار زیاد در وضعیت آرامی قرار داشت . او از نظر جسمانی دیگر بیش فعال نبود . ولی مکالمه او هنوز هم از یک موضوع به موضوع دیگر می پرید . او در بین همسالانش هیچ دوستی نداشت ولی می توانست به طرز معقولی با بزرگسالان ارتباط برقرار کند . او در مسائل مربوط به زندگی شخصی اش ابتکار عمل کمی نشان داد و دور نمای استخدام شدن او خوب نبود
کودکانی مانند جیمز مبتلا به بیش فعالی توأم با کاستی توجه هستند و غالباً این پدرها و مادرها هستند که با شکایتهای خود نشانه های اولیه مشکلات این کودکان را عنوان می کنند .
این کودکان که گفته می شود به بیش فعالی و ناتواناییهای یادگیری مبتلا یند . این دو مقوله الزاماً به یکدیگر مرتبط نیستند اما شکایتهایی که معمولاً درباره ی آنها ابراز می شود یکسان است
افزون بر آن ، پیشینه تحرک بیش از حد و ناتواناییهای یادگیری نشان می دهد که این دو ، با مفهوم نقص جزئی در کار مغز در ارتباطند .